امام خمینی (ره) فقط رهبر یک ملت نبود؛ صدای انسانیت در برابر سلطه بود
سخنرانی محمدباقر قالیباف در مراسم سالگرد امام خمینی(ره) با حضور جمعی از سفرای همسایه ایران در برزیل
۱۴ خرداد ۱۴۰۴

امام خمینی (ره) معمار یک مکتب بود. مکتبی که عقلانیت را در آغوش معنویت نشاند و عدالت را بهمثابه جوهره دینداری و انسان بودن، به قلب جامعه آورد.
انقلاب اسلامی ایران، انقلابی بود که دنیا را غافلگیر کرد؛ این انقلاب، انقلابی بود که از دل حوزه علمیه و از زبان یک روحانی بیادعا برخاست و کانون نظم بینالمللی غربی را به لرزه انداخت. هیچکس باور نمیکرد که مردی با عبایی ساده و قلبی سرشار از ایمان و خرد، بتواند بنیانهای نظم استکباری را به چالش بکشد.
در دل عقلانیت موردنظر امام، دو ستون استوار وجود دارد: ولایتفقیه و استقلال ملی
امروز، ما صرفاً برای یادآوری گذشته دور هم جمع نشدهایم، بلکه برای تجدید عهد با یک حقیقت زنده گرد هم آمدهایم، حقیقت «مکتب امام»؛ مکتبی که در عمق آن، سه رکن بنیادین جای دارد: عقلانیت، عدالت، و معنویت و در دل عقلانیت موردنظر امام، دو ستون استوار وجود دارد: ولایتفقیه و استقلال ملی. این دو، نهتنها تکیهگاه حفظ هویت انقلابی هستند، بلکه شالوده حکمرانی عاقلانه و مقاوم نیز محسوب میشوند.
امام خمینی (ره)، در روزگاری که فرهنگ غرب عقل را ابزار مصلحتجویی قدرتها کرده بود، از عقلانیت بهمثابه راهی برای آزادگی انسان سخن گفت، عقل در نگاه امام خمینی (ره) نه ستیزگر ایمان، بلکه تجلی حکمت الهی در مسیر انسان بود. عدالت در منطق امام، صرفاً یک آرمان اجتماعی نبود، بلکه وظیفهای فلسفی، اخلاقی و سیاسی بود که همه حاکمان و ملتها بدان مکلفاند و معنویت، نه در گوشه انزوا، بلکه در متن جامعه و ساخت تمدن جایگاه داشت.
در نگاه امام خمینی (ره) انسان نه ابزار تولید و نه تابع قدرت، بلکه خلیفه خداوند بر زمین است
در جهان پرتلاطم امروز که میانجیگری دروغین و ریاکارانه بهجای حقیقتطلبی نشسته و معیارهای انسانی در هیاهوی قدرت گم شدهاند، مکتب امام همچون چراغی است بر مسیر آینده انسان.
نگاه امام خمینی (ره) به جهان، نه در قالب منافع تنگنظرانه، بلکه با افق تمدنی بود؛ افقی که در آن، انسان نه ابزار تولید و نه تابع قدرت، بلکه خلیفه خداوند بر زمین است.
یکی از نقاط برجسته مکتب امام، نگاه عقلانی و تمدنی او به مفهوم مقاومت بود، امام خمینی (ره) از همان نخستین سالهای نهضت، از «رژیم صهیونیستی» بهعنوان جلوهای از نظام سلطه جهانی یادکرد. اما این دشمنی، نه از سر تعصب یا هیجان، بلکه بر پایهٔ یک درک دقیق عقلانی از نظم ناعادلانه جهان بود. امام، مسئله فلسطین را نهتنها یک مسئله اسلامی، بلکه مسئلهای انسانی، عقلانی و تمدنی میدانست؛ چراکه در جهانبینی او، هرجا ظلمی واقع شود، عقل، ایمان و تعهد انسانی موظف به مقابله با آناند.
همبستگی با مردم فلسطین، پیش از آنکه امری دینی یا ایدئولوژیک باشد، یک وظیفه انسانی است
از منظر امام خمینی (ره)، مسئله فلسطین نه فقط یک نزاع سیاسی، بلکه شاخصی بود برای سنجش میزان صداقت قدرتهای جهانی در دفاع از عدالت و انسانیت. همبستگی با مردم فلسطین، پیش از آنکه امری دینی یا ایدئولوژیک باشد، یک وظیفه انسانی است؛ و این وظیفه بر دوش همه آنانی است که وجدان بیدار و تعهد به کرامت انسان دارند.
امام خمینی (ره) در میان هیاهوی جنگ سرد، منطق «نه شرقی، نه غربی» را پیش کشید؛ نه برای انزوا، بلکه برای استقلال. این استقلال، از جنس بریدن نبود، از جنس ایستادن بر شانهٔ عقل، کرامت و حکمت بود. امام، سیاست را از اسارت مصلحتطلبیهای بیریشه، رها کرد و اخلاق را به صحنه قدرت بازگرداند و احساسات پاک مردم را در آغوش کشید.
امام (ره) در برابر تقسیمبندیهای رایج قدرت، تقسیمبندی جدیدی ارائه داد: جبهه مظلومان در برابر مستکبران، جبهه حق علیه باطل، جبهه دفاع از فقرا مقابل زراندوزان.
امام خمینی (ره) بر این باور بود که دفاع از عدالت، ایستادن در کنار مستضعفان و نهراسیدن از قدرتهای بزرگ، نه فقط یک وظیفه دینی بلکه یک فرمان عقلانی و انسانی است، امام خمینی (ره) با بهرهگیری از آموزههای عمیق حکمت اسلامی، به جهانیان نشان داد که دین میتواند منادی استقلال، آزادی، کرامت و پیشرفت باشد. در این مسیر، ملت ایران را از درون، متحول کرد؛ از ملتی منفعل به ملتی کنشگر و مؤثر در تحولات جهانی.
امروز کشتی انقلاب علیرغم طوفانها بهواسطهی همین استمرار عقلانیت راهبردی در رهبری در مسیر عزت و استقلال پیش میرود
امام خمینی (ره) همچنین میدانست که اگر احساسات بهدرستی هدایت شوند، موتور محرک حرکتهای مردمی میشوند؛ اما اگر رها شوند، خطرآفریناند. از همین رو، امام همیشه احساسات را هدایت میکرد و با استدلال، عقلها را قانع میساخت. در نگاه او، انقلابها نه با شور تنها پایدار میمانند و نه باشعور تنها به حرکت در میآیند؛ بلکه ترکیب متوازن این دو است که راه تداوم مقاومت را رقم میزند.
امام خمینی (ره) در مسیر تاریخی خود تنها نماند. پس از او، رهبری نظام اسلامی به دست فقیهی حکیم و زمانشناس، حضرت آیتالله خامنهای سپرده شد؛ مردی که در تداوم مکتب او، مسیر انقلاب را باصلابت و خردورزی پیش برد، اگر امروز کشتی انقلاب، علیرغم طوفانهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی، همچنان در مسیر عزت و استقلال پیش میرود، بهواسطهی همین استمرار عقلانیت راهبردی در رهبری آن است.
اگر امام را به قاب عکس یا شعار فروبکاهیم، به عمق آنچه او برایش قیام کرد، بیمهری کردهایم
امروز، ما وارثان این مکتب هستیم. نخبگان، قانونگذاران، متفکران، مصلحان و همه کسانی که دل در گرو ایمان دارند.
خطر برای ما، تحریف مکتب امام نیست؛ بلکه فروکاستن او به یک تصویر تزیینی، یک نام بر دیوار یا یک تمثال بیجان است. اگر امام را به قاب عکس یا شعار فروبکاهیم، به عمق آنچه او برایش قیام کرد، بیمهری کردهایم. امام را باید در عدالت اجتماعی، در صدای محرومان و مظلومان، در سیاستورزی اخلاقمحور، و در استقلال حقیقی ملتها دوباره دید.
امام خمینی (ره) فقط رهبر یک ملت نبود؛ صدای انسانیت بود در برابر سلطه. فریادی بود از عمق عقل و ایمان و احساس بشری، برای دفاع از کرامت انسان. اگر امروز ملتهایی در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا به استقلال میاندیشند، اگر عدالتخواهی در برابر استکبار جهانی قد علم کرده، بیتردید پژواکی از آن صدای برخاسته از نوفللوشاتو تا تهران است.
ما باید بتوانیم هم در متن جهان امروز باشیم و هم معنا را از دست ندهیم
کشور برزیل، با تاریخ مبارزات ضد استعماری، تنوع فرهنگی و جستوجوی عدالت در ریشههای اجتماعی خود، از جمله جوامعی است که میتواند مخاطب حقیقی این پیام باشد، گفتمان امام، مبتنی بر عقلانیت، عزت و همزیستی، با بافت فرهنگی و انسانی ملت برزیل گفتوگویی طبیعی برقرار میکند.
امروز بیش از هر زمان، به فهم عمیقتر از مکتب امام نیاز داریم، این شناخت نه برای تکرار طوطیوار شعارها، بلکه برای بازخوانی فلسفه حکمرانی، عدالت و استقلال در پرتو عقلانیت اسلامی است.
ما باید بتوانیم هم در متن جهان امروز باشیم و هم معنا را از دست ندهیم و این هنر امام بود و رسالت ماست، اگر مکتب امام را درست بشناسیم، میتوانیم با اعتمادبهنفس، در میان گفتوگوهای بین نسلها، حضور داشته باشیم؛ و اگر در شناخت آن غفلت کنیم، آینده را به سود سردمداران ظلم، واگذار کردهایم.
سهگانهای که معجزه انقلاب را توضیح میدهد: خودباوری، خداباوری، و مردمباوری.
در تبیین این مسیر، رهبر انقلاب اسلامی، از سهگانهای یاد میکنند که معجزه انقلاب را توضیح میدهد: خودباوری، خداباوری، و مردمباوری. توازن این سه، همان است که در اندیشه و عمل امام نیز جاری بود و راز پایداری انقلاب اسلامی است.
سالگرد رحلت امام عزیزمان، این مرد الهی که جز برای خدا سخن نگفت و جز برای خدا گامی برنداشت تسلیت میگویم و پیشاپیش فرارسیدن عید سعید قربان را به همه مسلمانان جهان تبریک میگویم. روح بلند امام و شهدا آرام، نامشان روشن، و راهشان پر رهرو باد. (وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ).