گفتند نمی‌توانی اینجا را سامان بدهی، ولی دیدند طی ۱۳ ماه ناجا را متحول کردیم

روایت محمدباقر قالیباف، از تحولی که طی 13 ماه در نیروی انتظامی رقم خورد

31 فروردین 1403

محمدباقر قالیباف، در جمع برخی از کارشناسان اتاق بازرگانی — در همان ابتدا که به نیروی انتظامی رفتیم، پرسیدند برنامه‌ات چیست. من گفتم دو برنامه دارم: یکی آنکه هرکس در سراسر کشور خواست به کلانتری برود، وقتی خواست برود از من اجازه بگیرد و وقتی خواست برود بیرون، به من بگوید کار چطور پیش رفت.پ

باور کنید با آنکه افراد شق‌ورق و منظمی بودند، نتوانستند خودشان را کنترل کنند و زدند زیر خنده. من گفتم چرا خندیدید و نگاه عاقل اندر سفیه کردید؟ گفتند نه سردار، ما قصد جسارت نداشتیم. یکی بلند شد گفت بگذارید من بگویم قضیه چیست. این‌ها می‌گویند آقای قالیباف از نیروی هوایی آمده و چند تا پادگان اداره کرده، اما اینجا چند هزار پاسگاه و کلانتری دارد و کار گسترده است.

گفتم این مقدار عقل را که دارم. ولی این نکته‌ای که گفتم همین است. اگر من توانستم این کار را انجام بدهم، کارم درست است. اما اگر شما کار کردید و من نفهمیدم، و شما کار زیردستتان را نفهمیدید، یعنی کار ما اشکال دارد. مردم باید دزد را دستگیر می‌کرد، تاکسی می‌گرفت و او را می‌آورد، کاغذ می‌خرید و شکایت می‌نوشت و سر ظهر برای متهم و مأمور ناهار بخرد و تاکسی بگیرد متهم را به دادگاه ببرد و… این نشد کار.

فقط سیزده ماه بعد، بدون آنکه بودجه‌ای اضافه شود، نیروی انتظامی متحول شد. مردم بر ما نظارت کردند. یعنی مردم در خانه نشستند، به‌ظاهر هم فقط یک زنگ می‌زدند، اما ما فناوری اطلاعات را با تمام وجود می‌فهمیدیدم و روزی که 110 افتتاح شد، فرماندهان جمع شدند و پرسیدم حالا هر کسی می‌رود به کلانتری و بیرون می‌آید، من می‌فهمم یا نه؟ اگر 2 صبح لب مرز جرمی اتفاق بیفتد، ما می‌فهمیم یا نه؟ گفتند شد.

ما به مردم خدمت ندادیم، بلکه مردم خدمت کردند و خودشان با سامانۀ 110 بر ارتکاب جرم نظارت کردند. دیگر لازم نشد مأمور کلانتری با موتور برود چرخ بزند، بلکه مردم هرجا احساس خطر کردند با تماس گفتند مأمور به کجا برود.