کارآفرینی اجتماعی، صرفا یک مدل اقتصادی نیست؛ بلکه نهضت فکری و عملی برای توسعه اجتماعی است

نخستین کنفرانس بین المللی کارآفرینی اجتماعی، توسعه منطقه‌ای و عدالت اجتماعی

۲۶ مهر ۱۴۰۴

بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ

خوشحال هستم و توفیق بزرگی است برای من که امروز در جمع شما عزیزان، کارآفرینان، دانش‌پژوهان و اساتید بزرگوار، در این محیط، همراه با همکاران خوبم، در موضوعی مهم از مسائل کشور حضور دارم.

ما باید از جنبه‌های مختلف به این حوزه نگاه کنیم، ما باید از نگاه کارآفرینان به‌ویژه در حوزه خصوصی، اجتماعی و تعاونی و همچنین از سوی دیگر از طرف نهاد عمومی دولت به معنای عام به این موضوع بنگریم.

تا مسئله‌ای را به رسمیت نشناسیم، توان حل آن را نداریم / آرمان‌های ما با واقعیت زندگی مردم فاصله گرفته است

چالش‌ها و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد، آرمان‌هایی در باورها و ارزش‌های ما وجود دارد که باید به آن می‌رسیدیم؛ اما امروز با زندگی روزمره مردم همخوانی ندارد؛ لذا ابتدا باید این مشکل را بپذیریم و بهانه‌جویی نکنیم و اگر نپذیریم؛ یعنی بنا نداریم، مسئله را به رسمیت بشناسیم. اگر مسئله‌ای به رسمیت شناخته نشود، قدرت حل آن را نیز نخواهیم داشت.

در وهله اول لازم است مشارکت معنادار میان نهاد دولت به معنای عام (نه صرفاً دولت و مجلس کنونی) و مردم به وجود بیاید. شکل همکاری نیز برای دستیابی به هدف مهم است. ما در حال حاضر در یک دوگانگی مضر و زیان‌باری به سر می‌بریم. نهاد دولت صرفاً به دنبال صرف منابع دولتی در اختیار خود است که به بدترین شکل ممکن برداشت کرده و بدتر از آن با فشل‌ترین ساختار ممکن، هزینه می‌کند.

نهاد دولت و مردم باید با هم مشارکتی معنادار پیدا کنند

فعالیت‌های خیریه‌ای سنتی نیز اشکالاتی دارد؛ ما در نیت پاک، قصد خیر و تلاش خیرین ذره‌ای شک نداریم؛ اما همه می‌دانیم که این فعالیت‌ها فاقد پایداری بوده و مقیاس‌پذیری ندارند؛ لذا در دو لبه قیچی قرار داریم که باید درباره هر دو به درک برسیم. من شخصاً هم در حوزه علمی که در دانشگاه حضور داشتم و هم در حوزه عملی که در حوزه‌های دیگر خدمت‌رسانی داشته‌ام این موضوع را درک کرده‌ام.

ما باید به طور خیلی روشن، همکاری از جنس همکاری نهادی داشته باشیم و بدانیم کار به‌صورت فردی پیش نمی‌رود. یک طرف نهاد به معنای دولت است و یک طرف نهاد عمومی و به معنای مردم است. مردمی‌سازی که همواره به آن اشاره کرده‌ام نیز از این جنس است البته باید بدانیم که از ظرفیت مردم کجا و چگونه استفاده کنیم.

نهاد دولت باید خردمند و توانمند باشد/ ملاک، کارآمدی نهاد دولت است

پیش از آن اینکه نهاد دولت خردمند و توانمند باشد، مهم است؛ لذا اگر این‌گونه باشد و از خرد جمعی استفاده کند و عقلانیت را مبنای کار قرار دهد، تردیدی نیست که نهاد دولت چه کوچک و چه بزرگ، به‌درستی می‌تواند گسترش داشته باشد یا چابک‌سازی کند. در حقیقت کارآمدی نهاد دولت ملاک است و نباید خود را گرفتار کوچک و بزرگی کنیم البته کوچک بودن و چابک بودن دولت هم بسیار مهم است؛ اما نحوه پرداختن به آن مهم‌تر است.

تا زمانی که صرفاً به دنبال حل مشکلات باشیم، مشکلات حل نمی‌شود، ما با خردمندی، دانایی و توانایی می‌توانیم مشکلات را به مسئله تبدیل کنیم و آنها را به رسمیت بشناسیم تا بتوانیم مسائل را باقدرت حل مسئله برطرف کنیم.

نهاد دولت باید به حل مسائل از طریق مردم اعتقاد داشته باشد/  قانون برنامه هفتم محور پیشرفت کشور است

نهاد دولت باید با تمام وجود به موضوع پیشرفت باور و اعتقاد داشته باشد، متأسفانه در حال حاضر به پیشرفت اعتقادی نداریم؛ وقتی منابع را هدر می‌دهیم چگونه می‌خواهیم جذب ثروت و سرمایه داشته باشیم؟ پیشرفت در کشور نیز باید با محوریت برنامه‌ریزی باشد. در همین زمینه از قانون برنامه هفتم به‌صورت تمام‌قد دفاع می‌کنم البته قطعاً ایراداتی در این قانون وجود دارد و مجلس هرکجا ایرادات را ببیند، آنها را بررسی کرده و برطرف می‌کند. برنامه هفتم رویکرد مسئله‌محور دارد و ما در جریان تدوین توانستیم مسئله‌محور، احکام آن را تدوین و تصویب کنیم.

اینکه دولت و نهاد دولت باید معتقد باشند راه‌حل مسائل از طریق مردم است، مردم در نگاه کارآفرینی اجتماعی بسیار موضوعیت دارند. نقش کارآفرینی اجتماعی از چنین جایی (دانشگاه) است که آغاز می‍شود. ما باید در وهله اول در محل دانشگاه و نخبگانی تلاش کنیم تا در نهایت در حوزه نهاد دولتی نیز اقدامات انجام شود. نهاد دولت باید در این زمینه سیاست‌گذار باشد؛ یعنی به‌جای تصدی‌گری، نقش تسهیل‌گری و هماهنگ‌کننده داشته باشد و با تولی‌گری کار را پیش ببرد. تصدی‌گری امور بسیار به لحاظ حجمی بزرگ است لذا نهاد دولت نباید از کار تولی‌گری خارج شده و به سمت تصدی‌گری برود.

کارآفرینی اجتماعی یک نهضت فکری و عملی برای ارتقای جامعه است

مقام معظم رهبری هر سال در مراسم سالگرد رحلت امام (ره) که گامی جز در راه خدا برنداشت و کلامی جز در راه او نگفت و مردم را مبنای کار قرار داده بود، از عقلانیت، عدالت و معنویت صحبت کرده‌اند که هر سه به‌صورت متوازن باید پیش برود، ما در کارآفرینی اجتماعی با همین ۳ عنصر می‌توانیم پیش برویم. باور ما این است که کارآفرینی اجتماعی صرفاً یک مدل اقتصادی نیست؛ بلکه یک نهضت فکری و عملی برای مفهوم پیشرفت و برای ارتقای جامعه در توسعه اجتماعی در همه ابعاد است.

ما از توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌گوییم؛ اما از توسعه اجتماعی کمتر گفته می‌شود درحالی‌که مبنای ۳ توسعه دیگر است. اگر ما بخواهیم ۳ عنصر عقلانیت، عدالت و معنویت را در کارآفرینی اجتماعی شناسایی کنیم باید بگوییم که عقلانیت در شناخت مسئله و عدالت در توزیع فرصت‌هاست. مستضعف کسی است که یک ظرفیت، خلاقیت و توانمندی داشته باشد اما نتواند آن را بالفعل کند، کسی که مانع بالفعل شدن این ظرفیت بالقوه شود نیز مستکبر است.  وقتی حرف از معنویت می‌زنیم، در نیت و عملی است که انجام می‌دهیم.

مسئولیت اجتماعی، قلب تپنده کارآفرینی اجتماعی است

قلب تپنده و هسته مرکزی یک فعالیت کارآفرینی اجتماعی، مسئولیت اجتماعی است که باید در تمام مسیر، حرکت و جهت و ایده‌ها را تنظیم کند و این تنظیم‌گری بسیار مهم است، وجه تمایز کارآفرینی اجتماعی این است که به دنبال منفعت فردی نیستیم؛ بلکه منفعت اجتماعی در میان است. این نوع کارآفرینی یک مدل خودگردانی، خودکفا، خود حرکت و دائمی است که نباید وابستگی داشته باشد.

نحوه اجرای مسئولیت اجتماعی به بدترین شکل ممکن از سوی نهاد دولت و نهاد مردمی صورت می‌گیرد، برخی می‌گویند این انتقاد بی‌انصافی است؛ اما این‌گونه نیست؛ اصل درآمدی که در بنگاه‌های اقتصادی به دست می‌آید بلاتکلیف است البته اجرای اصل ۴۴ هم اشکالات خود را دارد که نهادها در مسیر خصوصی‌سازی به‌درستی منتقل نشده‌اند و هم اکنون میان نهاد دولت و مردم به‌صورت بلاتکلیف مانده‌اند. نه نهاد دولت و نه بنگاه‌های بزرگ اقتصادی نقش مسئولیت اجتماعی خود را به‌خوبی ایفا نمی‌کنند.

اصلاحات در حوزه اقتصاد بدون اصلاحات در حوزه انرژی ناممکن است

برای مثال درآمد دولت در حوزه معادن به حدی است که مابه‌التفاوت سوخت گازوئیل یارانه‌ای که از دولت می‌گیرند ۵ برابر سودی است که به دولت داده می‌شود. در این میان ۲ همت هم به‌عنوان مسئولیت اجتماعی توزیع می‌شود که فقرا و نیازمندان را وابسته‌تر می‌کند و همه اینها تحت عنوان مسئولیت‌های اجتماعی انجام می‌شود درحالی‌که ضد مسئولیت اجتماعی و بدترین اتفاق منظمی است که در حال رخ‌دادن است.

اگر حرف از اصلاحات در حوزه انرژی زده می‌شود، اصلاحات اقتصادی بدون اصلاحات در حوزه انرژی ناممکن است، ما از بستانکار و بدهکار و از هزینه، درآمد و سود می‌گوییم؛ اما با این وضعیت انرژی حتی نمی‌توانیم یک راندمان درست داشته باشیم. ما به دنبال افزایش قیمت انرژی نیستیم که البته آن هم روش خود را دارد. من همواره گفته‌ام اولین راه، افزایش قیمت نیست؛ بلکه این است که انرژی را به‌عنوان انفال عمومی، مردمی‌سازی کنیم تا عادلانه به مردم برسد. نمی‌توان ۴۷ درصد مردم به‌صورت صددرصد از انرژی (سوخت) بهره‌مند شوند؛ اما بقیه مردم یک ریال هم سهمی از آن نداشته باشند و صرفاً آلودگی آن نصیب آنها شوند. راه آن نیز صرفاً افزایش قیمت نیست و چند راه است که باید پیش از آن، در آن گام گذاشت.

محصول نهایی کارآفرینی اجتماعی، تغییر مثبت و ماندگار است/ کارآفرینی اجتماعی راه نجات کشور است

یک بنگاه اجتماعی چرا باید از یک نهاد دولتی خواهش کند تا یکی از خدمات آنها خریداری شود و این به معنای حذف افراد خلاق است، میان افراد خلاق و ناتوان باید تفاوت قائل شویم. باور ما این است که محصول نهایی کارآفرینی اجتماعی کالا و خدمات نیست؛ بلکه تغییر مثبت و ماندگار و باوری است که باید انجام شود؛ اینجا معنا فروخته شده و فرهنگ ایجاد می‌شود که همان باعث اصلاح مصرف انرژی می‌شود که خود آن نوعی درآمدزایی است. این کالا نیست؛ بلکه یک روش، باور و راه نجات کشور است و ما در حال تلاش برای توسعه اجتماعی هستیم.

کارآفرینی اجتماعی چندجانبه است در آن شفقت از جنس یک فعال مدنی، ذکاوت از نگاه یک مدیر استراتژیک و جسارت، خلاقیت و کارآمدی از حوزه نوآوری و حضور مردم و مردمی‌سازی در آن وجود دارد. این نوع کارآفرینی فرصت‌های برابری در حوزه عقلانیت، عدالت و معنویت دارد.

فرهنگ مودت و مواسات نیازمند بازآفرینی است/ ایمان بدون عمل اجتماعی ناقص است

وقتی از نهاد دولت و مردم می‌گوییم باید مشارکت معنادار مردم را ببینیم و نگاه ساختاری به موضوع داشته باشیم، ما به‌دنبال‌آوردن این موضوع از جامعه غرب نیستیم البته باید از تجربیات سایر کشورها نیز استفاده کنیم. با نگاهی به تمدنی ایرانی و اسلامی، همواره این فرهنگ جوانمردی، مودت و مواسات را در همه ابعاد می‍بینیم که مردم از مال خود به همنوع خود کمک می‌کردند؛ این فرهنگ امروز نیازمند یک بازآفرینی و بازشناسی به نوع دیگر است.

کار و عمل در فرهنگ اسلامی نوعی عبادت است. ما کار و تولید را استمرار خلاقیت می‌دانیم. شهید مطهری (ره) کار را جوهره انسان می‌دانستند. امام (ره) می‍فرمودند ایمان بدون عمل اجتماعی، ناقص است؛ لذا زمانی ایمان کامل می‌شود که انسان یک عملی داشته باشد که این عمل اجتماعی باشد.

خانواده، آغاز هسته اصلی کارآفرینی اجتماعی است/ پایداری بنگاه‌های خانوادگی بیشتر از سایر بنگاه‌هاست

کاری که مجلس در جریان تدوین قانون برنامه دنبال کرد، خانواده، پایدارترین نهاد اجتماعی است و زمانی که حرف از مردم می‍زنیم در واقع کار را باید از خانواده آغاز کنیم که در آنجا اخلاق، اقتصاد و امید وجود دارد. عشق، اعتماد و کار در خانه موج می‍زند که آغاز هسته اصلی کارآفرینی اجتماعی است؛ لذا باید نهاد خانواده را مبنای کار قرار دهیم.

نزدیک به ۵۰ درصد بنگاه‌های موفق امروز در دنیا آنهایی هستند که از خانواده آغاز به کارکرده‌اند و نزدیک به ۳۰۰ سال نیز عمر دارند، این بنگاه‌ها در جریان بحران‌های متفاوت اعم از جنگ‌ها و حوادث، ۴۰ درصد پایداری بیشتری نسبت به بنگاه‌هایی دارند که پایه آنها غیر از نهاد خانواده است. در حقیقت اگر نهاد خانواده قدرتمند شود، تک‌تک افراد جامعه قدرتمند می‌شود.

خانواده قوی، تک‌تک افراد و جامعه را قوی می‌کند

رهبری می‍فرمایند ما باید به دنبال ایران قوی باشیم، تک‌تک افراد زمانی قوی می‌شوند که نهاد خانواده قوی شود که اگر این اتفاق بیفتد، هم افراد و هم جامعه قوی می‌شوند؛ لذا از همین‌جا موضوعی را که مطرح کردم به این عبارت اصلاح می‌کنم: «نهاد دولت و نهاد خانواده». حرف از عدالت اجتماعی باید با مبنای خانواده باشد که اگر غیر از این باشد، شعار داده‌ایم.

اگر قصد داریم کشور مستقلی داشته باشیم باید مولد باشیم، ربع قرن است که می‌گویم ما باید برای تضمین امنیت خود، تولید قدرت داشته باشیم و برای پشتیبانی از استقلال خود ثروت می‌خواهیم و معرفت را نیز به‌عنوان سرچشمه پیشرفت می‌خواهیم که اگر شناخت نداشته باشیم تصمیمات اشتباه می‌گیریم. تولید منزلت نیز عدالت آفرین خواهد بود.

مردمی‌سازی بدون شفافیت در حد شعار است/ راه بازتولید عدالت، دسترسی برابر به اطلاعات است

امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که باید بر مبنای داده‌ها و شفافیت باشد و تا زمانی که داده‌ها را تبدیل به یک دارایی عمومی در کشور نکنیم، نمی‌توانیم موفق باشیم قانون دوام را در مجلس به‌خاطر یک جا جمع‌شدن داده‌ها و شفافیت تدوین کردیم. عدالت زمانی قابل‌اندازه‌گیری است که شفافیت داشته باشیم و بدون شفافیت، مردمی‌سازی تنها یک شعار است و عدالت معنا نخواهد داشت؛ چون فرصت‌ها مشخص نیست. فرصت‌ها را نباید از افراد خلاق گرفته شده و در مسابقه‌ای نابرابر به افرادی داده شود که کارآمد نیستند.

اگر حکمرانی هوشمند اجتماعی نداشته باشیم، یعنی قصد نداریم صدای مردم را به‌درستی و واقعی و بدون سانسور بشنویم، ما اگر قصد داریم تصمیم درست بگیریم باید مبتنی بر داده‌ها و اطلاعات دقیق، این کار را انجام دهیم. اطلاعات و داده در دنیای فناوری امروز به معنای قدرت است که اگر این داده به‌درستی در دست مردم قرار گیرد به‌شدت فساد در کشور کاهش می‌یابد و در حقیقت راه بازتوزیع عدالت، دسترسی برابر به داده‌ها و اطلاعات به‌عنوان مبنای قدرت است.

پیشرفتی که با مردم آغاز شود، برای مردم ادامه پیدا خواهد کرد

در آموزش و تربیت نیز باید به این موضوعات توجه کرد. بارها ۴ عنصر را برای مدیریت و حکمرانی تعریف کرده‌ام که همان هوشمندسازی، شفاف‌سازی، مردمی‌سازی و کارآمدسازی است و این مجموعه می‌تواند ما را به اهداف خودمان برساند.

اطمینان داشته باشید پیشرفتی که با مردم آغاز شود، برای مردم هم ادامه پیدا خواهد کرد.