محمدباقر قالیباف در برنامۀ گفتوگوی ویژۀ خبری —
بیشترین چیزی که کشاورز را اذیت میکند اختلاف قیمتی است که دلالها ایجاد میکنند
یکی از بخشهای مهم ما کشاورزی است و بهصورت مستقیم حدود 4 میلیون نفر در این بخش بهصورت مستقیم و غیرمستقیم و خیلی بیشتر از آن اشتغال داریم. کشاورزی در حوزه امنیت غذایی و کالاهای اساسی، بسیار جدی و مهم است. خودکفایی در بعضی از اقلام ضرورت هر کشوری است. تصور میکنم یکی از چالشهای جدی و اساسی و طولانیمدت کشور که تبدیل به زخمی کهنه شده این است که یک سال سیبزمینی و یک سال پیاز گران میشود و سالی گوجهفرنگی پیدا نمیشود. این یعنی ما برنامهریزی دقیق در این بخش نداریم.
نسبت به بسیاری از کشورهایی که در تکنولوژی کشاورزی پیشرفتهاند هنوز در برداشت محصول اشکالات قابل توجهی داریم. در مصرف و صرفهجویی در آب بهصورت سنتی و غرق آبی عمل میکنیم. امروز آبیاری زیرسطحی که با هوادهی و کوددهی همراه است و با حفظ کیفیت رطوبت خاک، گامبهگام پیش میرفتیم ازاینرو پیشرفتهای خوبی در دانش کشاورزی داشتهایم که تأثیر روی الگوی کشت میگذارد اما در کنار آن موضوعی که انسان را اذیت میکند و نیاز به مدیریت دارد این است که قیمت تمامشده یک محصول زمانی که به دست مصرفکننده میرسد، نسبت به قیمت تولیدکننده که کشاورز است اینگونه است که 30 درصد برای کشاورز و 70 درصد برای شبکه توزیع و واسطههاست.
حدود سال 73 بود که از جلوی بیمارستان بقیهالله رد میشدم، وانت میوهای آنجا بود که نوشته بود گیلاس طرقبه نوبری کیلویی 1200 تومان است؛ من بلافاصله از پدرم در طرقبه درباره نرخ گیلاس پرسیدم که گفتند کیلویی 120 تومان از کشاورز خریده میشود که اگر پول کارگر و ناهار ظهر هم داده شود دیگر چیزی برای کشاورز نمیماند. این فاصله 10 برابری است.
امروز از صادرات محصول میگویند. کشاورز محصولی را تولید میکند و بعدازآن جلوی صادرات گرفته میشود یعنی ثبات نداریم. جنوب کرمان قطب بزرگ کشاورزی است بهویژه زمانی که شمال کشور اختلاف دمای 30 درجهای با این استان دارد در اوج زمستان برداشت صیفیجات را دارد که برای بهار و صادرات محصول داریم که عدم اتفاق درست در این حوزه حاکی از این است که برنامهریزی دقیق و مطمئن در این کارها نداریم. کشاورزیهای ما خُرده هستند و بزرگ نیستند.
خروج از کشاورزی سنتی را در برنامۀ هفتم پیشبینی کردهایم
نشان دادهایم نوع مدیریت بهگونهای بوده که نتوانستهایم به مشکلات فائق بیایم و آنقدر اینها ریشه مدیریتی دارد باید به همه حوزهها توجه کنیم. برنامه هفتم پیشنهادهای روشن و مشخصی در همه این موارد دارد. از کشاورزی سنتی خارج میشویم، یارانهای که داده میشود را به آبهای زیرسطحی منتقل میکنیم و پروژههای نیمهتمام مزرعههای بزرگ در اولویت تکمیل و اصلاح خواهد بود.
در مجلس یازدهم شورایی برای قیمتگذاری مشخص کردهایم. واردات بیرویه در چای، برنج و غیره باعث مشکلات عدیده شده است که باید در جریان اجرای قانون برنامه و از طریق برخی قوانین حلوفصل شود. مثلاً الان مشخص شده صنفهای کشاورزی در قیمتگذاریها حضور داشته باشند چون ذینفع اصلی هستند.
این اتفاق که در حوزه کالاهای اساسی افتاده باید در بقیه کالاها نیز بیفتد که بخشی از آن مشخص شده است. ما عمدتاً در کالاهای اساسی واردکننده هستیم که از مشکلات ما است، البته در گندم اینگونه نیست اما در سایر دانهها اعم از دانههای روغنی، ذرت و جو این مشکل را داریم که وارد میکنیم اما میتوانیم آن را در داخل تولید کنیم. پیشبینیهایی در برنامه برای آن شده است.
تغییرات را با تحقق برنامۀ هفتم باید بهطور ملموس و سال به سال حس کنیم
معتقد نیستم که برنامه را دنبال کنیم تا سال آخر جواب دهد که کاملاً غیرمنطقی است. برنامهای موفق است که همان سال اول بین 10 تا 15 درصد پیش برود اما از سال دوم در هرسال باید میزان بیشتری از پیشرفت صورت بگیرد تا به سرنوشت 6 برنامه گذشته دچار نشویم.
دولت نباید در قیمتگذاریها بیرویه دخالت کند
یکی از موضوعات همیشگی ما این بوده که دولت دخالت بیرویه نکرده و تولیگری کند. دولت باید بهصورت کلان ورود کند و تنظیم آن باید به عهده مردم باشد و به روستاها توجه شود. در روستاها بهصورت متفرق عمل میشود. دهداریهای ما صلواتی کار میکنند، تولید در روستا بیصاحب است و مسکن متولی دیگری دارد.
رفع تحریم را بهطور جد پیگیری میکنیم
امروز دستگاه دیپلماسی یعنی وزارت خارجه باید سیاستهای مجموعه حاکمیت را که سیاستهای کلان سیاست خارجی است، عملی کند. از موضوعات اولویتدار دولت چهاردهم است که بنده اگر توفیق خدمت پیدا کنم، این وزارتخانه یک طرف و سایر دستگاههای دولت یک طرف خواهد بود چراکه موضوع جدی است. یک بخش برنامه ما، خنثیسازی تحریم است که به ظرفیتهای درونی کشور برمیگردد و کار را باید با جدیت دنبال کنیم اما دلیل نمیشود حوزه رفع تحریم که در دستگاه خارجی است را دنبال نکنیم.
پروندههای متعددی در حوزه قراردادهای بینالمللی داریم که بلاتکلیف مانده است؛ توافقهایی در اوراسیا، شانگهای، بریکس و توافقهای دوجانبه با چین و روسیه مانده است. طلوع آسیا در قرن 21 است که در تولید و مصرف رتبه یک دنیا را دارد و نیازمند نگاه جدی است. در رفع تحریم مذاکرات هستهای آسیبهای جدی وارد کردهاما میتوانیم کار را انجام دهیم.
موضوع دیگر این است که چند سال روی موضوع برجام بحث کردیم. معتقدیم اینکه گفته میشود قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها مانع کار است، درست نیست. اقداماتمان حتماً باید بر اساس سیاستهای کلان حوزه سیاست خارجی که مصوب و ابلاغ شده انجام گیرد. اگر تابع این سیاستها هستیم چرا به آن ایراد میگیریم؟ مگر مقام معظم رهبری نفرمودند این قانون کشور را نجات داد، تکلیف را روشن کرد و همه را از بلاتکلیفی درآورد، پس چرا حرفی میزنیم که قانون اقدام راهبردی مانع توافق شد؟
سؤال من این است در شورای عالی امنیت ملی که بهعنوان رئیس مجلس عضو آن بودم، مصوبهای آمده بود که مجلس مکلف است در رابطه با خروج از برجام، یک قانون پیشبینی کند که این قانون همان است که تصویب و ابلاغ شده است. آیا این قانون مانع بوده است؟ این قانون دست مذاکرهکنندگان را باز کرد.
وقتی ترامپ از برجام بیرون رفت سؤال پیش آمد آیا ایران خارج شود یا خیر؟ تصمیمها متفاوت بود. دولت یک هفته به آمریکا مهلت بازگشت داد که به یک ماه و چند ماه تبدیل شد و بلاتکلیفی شکل گرفت که آقا فرمودند. ما چیزی از آمریکا میخواهیم که میگوید در اختیار ما نیست و در اختیار کنگره است خب ارتباط میان دولت و مجلس هم همین است.
ما بر اساس این قانون گفتهایم از پروتکل الحاقی که داوطلبانه آن اجرا میکردیم خارج میشویم و آن را رعایت نمیکنیم. همان موقع دوستان گفتند اگر این اتفاق بیفتد، جنگ میشود. آیا اکنون که از NPT خارج شدیم، جنگ شد؟ بعد گفتیم باید ظرفیت غنیسازی بالا برود که گفتند جنگ میشود. غنیسازی افزایش یافت اما آیا جنگ شد؟ ما دست مذاکرهکننده ایرانی را پر کردیم. ادامه بحث وین این آوردهها بود. ازاینرو قبول ندارم این قانون مانع بوده است چنانچه برجام هم تاکنون نتیجهای نداشته است.
در ماده 6 این قانون آمده اگر نتیجه مذاکره انتفاع اقتصادی داشت، کار ادامه یابد. پیشنهاد روشن ما در این خصوص این است که اقدام را در برابر اقدام انجام دهیم و این سیاست ما است چراکه این همه توافق حقوقی کردیم اما نتیجهای نداشت. به جان کری در لندن گفتند چرا شرکتها با ما وارد مذاکره نمیشوند که او گفت ما مخالف نیستیم، آنها خودشان نمیآیند. شرایط برجام بهگونهای بود که رئیس سازمان برنامه و رئیس بانک مرکزی اعلام میکردند سوئیفت باز نشده است اما باوجود این وضعیت، ما به همه تعهدات خود یکجا عمل کردیم.
بر اساس ماده 6 قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها این فرصت به ما داده میشود که اقدام در برابر اقدام باشد و السیها از محل بانک مرکزی باز شود که یک کار عملی انجام داده باشیم. ما باید بهگونهای پیش برویم که انتفاع اقتصادی به مردم برسانیم. اینها دستاورد است و مسیر روشنی است تا کار را پیگیری کنیم.
دولت تنظیمگری کند نه دخالت در امور
در حوزه کشاورزی کار روی زمینمانده داریم و این همانجایی است که تأکید دارم مدیر قوی باید آگاه باشد و تصمیمات دقیق بگیرد. البته باید تصمیم سازی به دست نخبگان انجام شود و اجرا به دست مردم باشد؛ دولت هم در جای خود بنشیند و کار تولی گری و تنظیمگری کند نه دخالت در امور. ریشه همه مشکلات این است و ما در دولت چهاردهم این موضوع را مبدأ کار خود قرار میدهیم.
اقدام دربرابر اقدام یک سیاست اصلی ما در مذاکرات و رفع تحریمها خواهد بود
برای رفع تحریمها اقدام در برابر اقدام را پیش میگیریم البته ابعاد مختلفی هم داریم. بخشی از آن را نباید اینجا گفت اما حتماً اولویت اصلی ما در سیاست خارجی همین است. روزی که یک موشک قصد شلیک شدن داشت و روی آن نوشته میشد مرگ بر اسرائیل و صرفاً تست میشد، میگفتند روی آبروی ما اثر گذاشت اما شما در وعده صادق دیدید که چه فرصتی در ابعاد مختلف اقتصادی و امنیت ملی ایجاد کرد. رژیم صهیونیستی همان زمان مذاکرات دست به ترورهای متعددی در داخل کشور زد.
روستا باید صاحب و مسئول رسمی پیدا کند
یک موضوع مهم این است که روستا باید صاحب پیدا کند. از زمانی که جهاد سازندگی ادغام شد، باید بگوییم روستاییان. دهیارانی را در شورای ده داریم که زحمت میکشند و باید رسمیت پیدا کنند. روستا، مسکن، بهداشت، خدمات و تولید میخواهد درنهایت اگر همه چیز را ببریم اما شغل و مولد نباشد، فایده ندارد. روستا ارتباطات میخواهد که در فضای اینترنتی ایجاد شده است. تلاش ما گردشگری روستا نیز هست که خودش مردمی سازی دارد چون روستاییان خودشان کار میکنند اما ما باید تسهیل گری کنیم. در مرکزیت نیازمند یک اصلاح نهادی هستیم.
چطور یک روستایی مشکل زمین برای ساخت مسکن پیدا میکند؟
دولت در برنامه هفتم مکلف شده است مرکزیت را بهگونهای تنظیم کند که بنیاد مسکن کار را انجام دهد. نباید یک روستایی در روستای خود مشکل زمین برای مسکن داشته باشد. نوع ساخت مسکن باید اصلاح شود و دولت باید طرح خود را بیاورد اما این موضوع را در روستاها با همه زیرساختها اعمل از بهداشت دنبال میکنیم و به دنبال خودکفایی روستا هستیم که آنها از روستاها کوچ نکنند.
مابهالتفاوت افزایش حقوق با تورم را جبران خواهیم کرد، اما کار اساسی ما مهار تورم است
چرا امروز افراد تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی و همه بازنشستگان لشگری و کشوری، مددجویان کمیته امداد امام(ره)، سازمان بهزیستی، کارگران و کارمندان اعتراض دارند؟ آنها میگویند تورم بالا میرود اما حقوق ما بهاندازه تورم بالا نمیرود. چه کسی تورم را به وجود میآورد؟ بودجه که در دولت تنظیم شده و به مجلس میآید، بودجه دولت نیست. دخلوخرج دولت است اما زندگی مردم است و اقتصاد در سال جاری و سالهای بعد را رقم میزند. زمانی که کسری بودجه پیش میآید، پایه پولی بالا میرود، نقدینگی و تورم هم بالا میرود چون از سفرههای مردم برمیداریم. مالیات را از چه میگیریم؟ از تولید نمیگیریم چراکه آنقدر نیست بلکه مالیات را از تورم میگیریم و نتیجه وضعیت امروز میشود که نیازمند چارهاندیشی است.
من به افزایش حقوق متناسب با تورم معتقدم و در دورههای قبل در قانون برنامه هم آمده بود اما در برنامه ششم متوقف شد و مجدداً در ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری این موضوع دیده شد و آن را از توقف درآوردیم. تأمین اجتماعی در قانون کار آمده است. در مجلس کار را دنبال کردیم و متناسبسازی در حقوق بازنشستگی داشتیم که حقوق آنها نسبت به جایگاه و دریافتیهای امروز است.
ما باید سیاستهای جبرانی داشته باشیم که فاصله حقوقهای ثابت با تورم در کارگران، بازنشستگان و مستمریبگیران حل شود. مثلاً 20 درصد افزایش حقوق داریم و تورم بالا است، فاصله میان آن که حدود 12 درصد است باید جبران شود. ما این میزان را باید پر کنیم که قطعاً بخشی از آن از محل رشد اقتصادی است که پر میشود و بخشی این است که کالاهای اساسی را با کالابرگ الکترونیکی تهیه کنند. 6 قلم کالای اساسی جهیزیه و لوازم اصلی منزل نیز که نیاز به جبران دارد و همچنین تأمین 1800 کالری نیاز روزانه هر فرد در معیشت را نیز تأمین میکنیم.
اما کار اصلی و اساسی ما مهار تورم است و تا زمانی که این کار که امیدواریم زمان زیادی نبرد به پایان نرساندیم، سپر حمایتی میگذاریم. مردم و سرمایهگذاران باید کمک کنند. ما باید اتلاف سرمایههایمان که به دست مدیریتهای غلط اتفاق میافتد را اصلاح کنیم. اتفاقات بورس در سال 99 را ببینید که ناشی از این رویکرد است. دولت نباید به مردم خسارت وارد کند. در دولت چهاردهم این مسائل را کنترل میکنیم و تا قبل از مهار تورم این سیاست را داریم که خودمان به این دو روش جبران کنیم.
نحوۀ قرارداد نیروهای شرکتی متأسفانه نوعی بردهداری قرن بیستویکمی است
قوانین در حوزه کار که در برنامه ششم متوقف شده بود را مجدداً به ریل خود بازگرداندیم و من حتماً آن را اجرا میکنم. یکی از بحثهایی که وجود دارد این است که قانون اگر اجرا نشود تنها یک کاغذ است و ارزشی ندارد. در دولت مصمم هستم با کمک مردم، قانون را اجرا کنم.
تأکید میکنم آگاه بودن به موضوع، مسلط به کار بودن و قدرت پیادهسازی بسیار مهم است. ملت عزیز و بهویژه نیروهای شرکتی دقت کنند، متأسفانه کاری کردهایم که بین نیروهای شرکتی و رسمی تبعیض ایجاد شده و با بیعدالتی شهروند درجه یک و درجه دو درست کردهایم. نیروهای کار قرارداد معین اغلب جوانتر، باسوادتر، کارآمدتر، در یک اتاق با همکار خود هستند اما امنیت شغلی ندارند و حقوق کمتری نسبت به همکار خود که رسمی است، میگیرند که این کار بهرهوری کمتری دارد.
از سوی دیگر درگذشته شرکتهای منابع خدمات انسانی تأسیس کردهایم که نیروهایی را بیاورد که یک میزان از منابع را شرکت میگیرد. رویم نمیشود بگویم و عذرخواهی میکنم اما این بردهداری قرن بیست و یکمی است. آنها سرانه دولت را دریافت میکنند. ما در شهرداری به نوع دیگری عمل کردیم تا این روند اصلاح شود. اگر قرار است شرکتی برای ما خرید خدمت کند خب چرا نباید شرکتی داشته باشیم که خرید خدمات انجام دهد یعنی کار را برونسپاری کنیم.
زمانی که در ناجا بودم کاری کردم که امروز پاسپورت و گواهینامه بیرون از محل پلیس صادر میشود، برای دولت هزینه کمتری دارد و درآمد هم کسب میکند. زمانی در نیروی انتظامی به دلیل جمعیت و گسترش شهرها باید اقدامات امنیتی افزایش مییافت. با ساماندهی و هوشمندسازی بهگونهای عمل کردم که از به خدمت گرفتن بیش از 100 هزار به نیروی انتظامی جلوگیری کردیم لذا روند باید اصلاح شود.
الان در مجمع یک بحث را داریم که حتماً مشکل را حل میکنیم و به موضوع نیروهای شرکتی که تبدیل به شهروند درجه یک و دو شدهاند پایان میدهیم و هیچگونه بار مالی هم برای دولت نخواهد داشت. الان این بار مالی وجود دارد اما بابی عدالتی و اشتباه غلط است.
امروز برای بازنشستگان صحبت میکردم که برای آنها هم تعریف کردم. من در یکی از مقاطعی که بهعنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کرده بودم در یک دقیقه نماهنگ گفتم یکی از مشکلاتی که امروز بهواسطه اتفاقات دهه نود افتاد و رشد 26 برابری نقدینگی و رشد اقتصادی کمتر از یک درصد مواجه شدیم، این بود که سفرهها کوچکتر و یخچالها خالیتر شد. من گفته بودم کاری میکنم یخچالهایتان پر شود که چند سال بعد از من پرسیدند چه شد؟ یخچالهایمان خالی است. گفتم شرط آن این بود که رئیس قوه مجریه شوم اما نبودم و این اختیار را نداشتم.
بااینحال وقتی رئیس مجلس شدم قانونگذاری را پیش گرفتم. متناسبسازی 60 هزار میلیارد تومان بار مالی داشت اما آن را دنبال کردیم چون به آن اعتقاد داریم. امروز یک بازنشسته چه چیزی میخواهد؟ تنها آسایش و آرامش میخواهد. امروز، بازنشستگان شب جمعه که عروسها و دامادها و نوههایش میخواهند به منزلش بروند دنبال بهانه است که نیایند. آن زمان اطمینان دادم نگران از یخچال خود نباشند. امروز نیز با این توضیحی که در حوزه بازنشستگان دادم حتماً این اتفاق خواهد افتاد و ظرفیت و امکان آن با یک مدیریت صحیح و قطعی وجود دارد.
به آسیبها و دخالتهای بیجای دولت در بورس پایان میدهیم
ما در بورس مسیر خوبی را طی نکردیم. جلسات متعددی با مسئولان بورسی داشتیم. زمانی 5 میلیون نفر در بورس بودند و در دهه 90 این تعداد سوق داده شد و امروز 50 میلیون نفر در بورس هستند. سهام عدالت اگر مالکیت مردمی دارد چرا مدیریت آن برای مردم نیست و چرا باید کسی در برابر سهام مالک باشد اما مدیر نباشد اگر مدیر ضرر داد، مالک باید یقه چه کسی را بگیرد. این چه معنی میدهد که شرایط را بدتر از شرکت خصولتی کرده است.
یک سری از مجموعهها ارزیابی شده و وارد بورس شدند، در 300 درصد به میزان سرمایهگذاری سود داده شد اما امروز منفی 4 است در شرایطی که سود بانکی اخیراً برای برخی پروژهها بانک مرکزی تا 30 درصد سود را برای سپرده درازمدت تضمین کرد. بورسی که سود 10 درصد و 5 درصد نبرد آیا اگر در بانک باشد، سود میبرد؟ بورس بازار اولیه و ثانویه دارد. اگر بازار ثانویه بهدرستی اداره نشود، در بازار اولیه که تولید میکند مشکل ایجاد میشود.
ناگهان برای خوراک گاز پتروشیمیها تصمیم میگیرند که باعث میشود هزینهها بالا برود و سود پایین بیاید. این برای این است که اقتصاد ما پیشبینی پذیر نیست و تصمیمات خلقالساعه است. ارز 4200 تومانی یکدفعه اعلام میشود و فکر پشت آن مشخص نیست و یکشبه است.
البته نهاد بورس هم در سبدگردانیها و کارگزاریها ایراد دارد اما فرصت بزرگ ما برای سرمایهگذاری، بورس است و رشد دقیق قابل پیشبینی باید داشته باشد در این مسیر حرکت میکنیم. این از این جنسی نیست که بگوییم 3 روز، 3 ماه یا 6 ماه بلکه این کار روندی است. حتماً باید این روند رو به بالا طی شود و نوسانات پایین باشد و رشد اقتصادی ایجاد شود. تصور میکنم حتماً این ثبات بورس را در سال اول داشته باشیم. ما باید در حوزه بهرهوری و اصلاحات نهادی و تولی گری و عدم دخالت دولت و حمایت از کارآفرینان را داشته باشیم و در این مسیر نیازمند زمانی هستیم تا اصلاحات مدیریتی انجام شود.
موضوع جاماندگان سهام عدالت در کمیسیون بررسی و در صحن قانون شد که حتماً اجرا میکنیم اما سهام عدالت باید به شکلی که گفتم اصلاح شود که وقتی حرف از مردمی سازی میزنیم، سهام عدالت هم باید جزء آن باشد و سرمایهگذاری فقط به معنای داشتن پول مردم نباشد بلکه باید از اندیشه، فکر و خلاقیت آنها استفاده کنیم و مردم خودشان درگیر کار شوند که حتماً میتوانند با هزینه تمامشده کمتر و تصمیمات دقیقتر و بهتر، بهرهوری را رقم زنند. وقتی حرف از رشد اقتصادی 8 درصدی میزنیم حدود 3 درصد آن مربوط به بهرهوری و بقیه سرمایهگذاری است. عمدتاً نخبگان و علم و دانش میخواهد تا بهرهوری رخ بدهد.
بنده یک عملکردی دارم. من درگذشته به فضل الهی هرکجا بودهام، به هر وعدهای دادهام را عمل کردهام. کارنامهام روشن است و زندگی من در این مسیر در هرکجا که بودهام، مشخص است. این ظرفیت در کشور وجود دارد که حتماً با کمک مردم و نخبگان مشکلات را حل کنیم و با اطمینان عرض میکنم متأسفانه امروز در حال هدر دادن ظرفیتها هستیم. فقط 3.5 برابر یارانه مستقیم را تلف میکنیم و هدر میدهیم. مردم هرکجا دیدند وعده دادیم، عمل کردیم و این مسیر را محکم پیش میبریم./