چهل روز است که در فراق برادر بزرگوارمان، سید عزیز مقاومت، داغداریم. اما برای آنکه بتوانیم از این دلتنگی توان بیشتری برای پیشرفت بگیریم، باید بدانیم چه گوهر یکدانهای را ازدستدادهایم. این خودآگاهی به ما کمک میکند که از نصرالله شهید سرمایهای به دست بیاوریم برای تداوم راه نصرالله بزرگ و به ثمر رساندن نهایی طرحی که جان و زندگیاش را وقف آن کرده بود.
با نگاهی الهی، شهادت نصرالله مومن و مجاهد، برای او و برای جبهه مقاومت شکست نیست. شهادت او بیش از هر زمانی، نقاب قاتلان جهنمیاش را کنار میزند و زشتی و بیهودگی سازشکاری با این باند تبهکار، جنایتکار و اهریمنی را نمایان میکند.
روزگاری امام موسی صدر که به گواه شهید نصرالله از الگوهای رهبران حزبالله بود، بهدرستی گفت «اسراییل شر مطلق است». نصرالله هم از ابتدای طوفانالاقصی که در کنار مجاهدان حماس ایستاد، باور داشت و با صدای بلند گفت که «هیچ جنگی مانند مبارزه با صهیونیستها مشروع نیست؛ نبردی با مشروعیت کامل اخلاقی و دینی و انسانی». و امروز هم رهبر انقلاب میفرمایند: «هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است.»
سیدحسن نصرالله یک سیاستمدار حکیم بود. او در اوج کنشگری انقلابی و جهادی در یک میدان پرتنش برمدار دیانت و عقلانیت حرف میزد و عمل میکرد. او اجتماع شیعیان را بر اساس همافزایی درونی و همزیستی با دیگر طوایف لبنان ساماندهی کرد.
رهبر شهید حزبالله با همین عملکرد عقلانیاش مولّد قدرت بود، قدرتی در خدمت انسان. او در جهان معاصر یکنهاد قدرتمند ایجاد کرد که همسو با منافع و امنیت ملی لبنان و در خدمت پیشرفت این کشور بود. حزبالله زیر چتر رهبری او، هم یک قدرت ایدئولوژیک بود، هم یک قدرت استراتژیک.
مهمتر اینکه حزبالله با رهبرانی چون شهید سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله هیچگاه نه ریشههایش را از دست داد و نه از چشماندازش دور شد. فلسفه تأسیس حزبالله مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم است؛ آموزهای که نهفقط اسلامی، بلکه مطابق وجدان انسانی است. همانگونه که اسلام خدمت به انسان را به ما تکلیف میکند، نصرالله نیز میگفت «انسان، مسئولیت ماست». او سربلندی لبنان را میخواست اما اسرائیل را مانعی نهفقط در برابر لبنان بلکه سدّی در برابر پیشرفت کل منطقه میدید.
نصرالله؛ حزبالله را یکنهاد صرفاً نظامی نمیدید، بلکه او آن را چند گام فراتر برد و به یک سازمان اجتماعی تبدیل کرد، درحالیکه قدرت دفاعیاش را هم ارتقا داد تا جایی که تبدیل به کنشگری راهبردی در منطقه غرب آسیا است. نصرالله چنان ریشههای این نهال را در دل مردم کاشت که سرکوب و میرایی درباره آن معنا ندارد و هرکه با او درگیر شود مقاومت حزبالله موجب رویش بیشتر در آن و استوارتر شدن ریشههایش میشود.
او یک شخصیت برجسته شیعه بود اما نماد وحدت واقعی بر اساس منافع امت بود که بهخصوص در مسئله فلسطین خودش را آشکار کرد. او بهعنوان رهبر حزبالله هرگز نگفت طوفانالاقصی مسئلهای فلسطینی یا سُنی است، بلکه آن را مسئلۀ مقاومت و مسئلۀ اسلام و انسانیت شناخت و با همۀ توان حزبالله را وارد این میدان کرد، و تا جایی پیش رفت که خودش را فدای آرمان مقاومت کرد.
نصرالله خودش بزرگترین و گویاترین رسانه مقاومت بود. نقاط ضعف دشمن را دقیق میشناخت و سنگینترین عملیاتها را روی آن انجام میداد؛ بدون آنکه از صداقت فاصله بگیرد و ادعای گزاف مطرح کند. او یکتنه مفهومسازی و گفتمانسازی میکرد و با اینکار هم جبهه مقاومت را پیش میبرد هم دشمن را زیر تازیانهاش میگرفت. هنوز جملات طلاییاش کابوس صهیونیستهاست و امروز درحالیکه دستشان به خون این رهبر آزاده آلوده است، باید با عملیاتی شدن تهدیدهایش دستوپنجه نرم کنند. امروز میفهمند یواشیواش یعنی چه؟ به میدان نگاه کنید یعنی چه؟ امروز تا مغز استخوانشان از ضربههای مهلک حزبالله بعد از سید، تیر میکشد.
بالاترین درجه تحقیر برای اسرائیل این است که باوجود به شهادت رساندن رهبران و فرماندهان حزبالله که چهل روز از آن میگذرد و باوجود هجوم وحشیانه هوایی و تجاوز زمینی با بیش از پنج لشکر، نتوانسته به داخل خاک لبنان پیشروی کند؛ و بهجایش شاهد سختتر شدن و گستردهتر شدن آتش حزبالله روی سرزمینهای اشغالی و صنایع و مراکز نظامی و امنیتی رژیم است. چه سردرگمی راهبردیای از این روشنتر که فرماندهان اسرائیلی میگویند ما نمیدانیم برای چه هدفی میجنگیم؟ چه شکستی از این سنگینتر که همه خطوط قرمز بشری و جهانشمول را رد کنند تا جایی که به نیروهای سازمان ملل نیز حمله کنند اما بدون هیچ پیروزی ملموس و قابلتوجهی، شمشیر محور مقاومت را علیه خود تیزتر و بلندتر ببینند؟
اسرائیل حتی در ترور سیدحسن نصرالله هم رسوا شد. آنها تلاش کردند که چهرۀ یک رهبر صلحطلب را بهگونهای دیگر نشان دهند، درحالیکه نصرالله و یارانش عامل صلح و ثبات نهتنها در غرب آسیا، بلکه بدون هیچ اغراقی در دنیا بودند. جهان نقش حزبالله را در مهار تروریسم داعش فراموش نمیکند. جریان تروریستی داعش عملیاتهای خودش را محدود به سوریه و عراق و کشورهای خاورمیانه نکرد، همگان شاهد نفوذ او در پاریس، بروکسل، برلین، لندن و سایر شهرها و کشورهای جهان بودند.
این حزبالله بود که با نثار خون فرزندان خودش این تهدید بینالمللی را مهار و ثبات و امنیت را در جهان برقرار کرد. امروز دنیا و بهویژه اروپا، امنیتش را مدیون رهبری شهید نصرالله است. حزبالله عامل صلح و ثبات است و اگر سران آمریکا واقعاً برای منطقه غرب آسیا صلح میخواستند، باید سگ پاسبانشان را کنترل میکردند، نه آنکه فرماندهان رشید و رهبر عاقل حزبالله را با بمبها و دیگر ابزارهای نظامی و کمکهای اطلاعاتیشان ترور کنند.
منش فرماندهی نصرالله، پیرو همان منطق مقاومت در دفاع مقدس بود. رهبران و فرماندهان ما خودشان پیشتاز میدان هستند و به قول حاج قاسم سلیمانی به نیروها نمیگویند بروید، بلکه میگویند بیایید! نصرالله هم تا آخرین لحظه به مجاهدان حزبالله وفادار ماند و مثل آنها در میانه میدان به شهادت رسید، همچنان که یحیی السنوار در پایبندی به همین سنت، تاآخریننفس در میدان و کنار سربازان مقاومت در خط مقدم جنگید.
بله، ما چنین شخصیت برجسته و بیتکراری را بهواسطه توحش صهیونیستهای تروریست از دست دادیم. ترور سید حسن نصرالله، با آن کارنامۀ درخشان در مقاومت و در مبارزه با توحش رژیم کودک کش صهیونی، او را به سرمشق نسلهای آینده مقاومت تبدیل کرده است. ما اطمینان داریم که طبق سنت الهی دست شهید برای گرهگشاییها بازتر از هر وقت دیگری است. اما صهیونیستهای خوابزده هم یواشیواش خواهند دید که شهید نصرالله برای آنها خطرناکتر از سیدحسن نصرالله است.
هر بزرگداشتی برای رهبران و فرماندهان شهید مقاومت، یک بیداری وجدان و تجدید پیمان برای ماست. مؤمن واقعی در جستوجوی شهادت است و کسی را نمیتوان از محبوبش ترساند. ما تا آخرین قطره خون ایستادهایم. چه دشمن را شکست دهیم و چه شهید شویم، در هر دو صورت پیروزیم.
ممکن است اکنون دلهایی بیقرار و نگران آینده حزبالله باشند؛ اما بدانید تجاوز اسراییل به لبنان درگذشته عامل پیدایش حزبالله شد، جنگ جاری باعث استحکام و تعالی همهجانبه آن میشود. چیزی که در محاسبات صهیونیستها نمیگنجد و آنها درکی از این معادلات ندارند. حماس و حزبالله برخلاف تحلیل و محاسبات دشمن، اتکا به فرد ندارند؛ بازیابی سیاسی و نظامی حزبالله با رهبری جدید در همین چهل روز، طلیعهای برای فتح در روزهای آینده است؛ ان شاء الله.
ما به برگزاری جشن پیروزی در قدس شریف امیدواریم. مقاومت امروز ما برای باز شدن راه مردمسالاری برای همه فلسطینیان است؛ چه مسلمان باشند، چه مسیحی و چه یهودی. آنها مثل مردم سراسر دنیا حقدارند دولت خودشان را انتخاب کنند. روزی نهچندان دور این اتفاق مبارک خواهد افتاد؛ ان شاء الله.