روایت رئیس مجلس از ناگفتههای جنگ ۱۲ روزه
حضور در برنامه ماجرای جنگ
۲ مهر ۱۴۰۴

موگویی: ما شما را چه صدا کنیم؟ آقای دکتر؟ حاج باقر؟
قالیباف: بسمالله الرحمن الرحیم. هرچه دلتنگت میخواهد با هر اسمی بگو.
اصولگرا، اصلاحطلب کردن جنگ، نگاه تقلیلگرایانه است/ تفاوت ایران با رژیم صهیونیستی و آمریکا، تفاوت در منطق است
موگویی: چون مجلس است کمی آدم را میگیرد؛ ولی من همان حاج باقر میگویم. راحتتر است. اگر شما رئیسجمهور میشدید، جنگ میشد؟ در ۲۰ سال اخیر، جریان اصلاحطلب حرفی را مدام تکرار میکرد که اگر آقای قالیباف یا اصولگرایان روی کار بیایند و یا اگر نظامیان حاکم شوند، کشور به سمت جنگ میرود و این ما هستیم که سایه جنگ را از روی کشور برداشتهایم. سؤال این است که اگر شما رئیسجمهور میشدید، میتوانستید جلوی جنگ را بگیرید؟
قالیباف: این نگاه، اشتباه و نگاه تقلیلگرایانه به موضوع از جهات مختلف است. معتقدم فرهنگ ایرانی و اسلامی و باورهای ما با رژیم صهیونیستی و آمریکا تفاوت دارد و این تفاوت در منطق است. قدرت ما منطق است درحالیکه منطق آنها قدرت است که بسیار با هم تفاوت دارد. ما در فرهنگ ایرانی و اسلامی هرچه باشیم، قدرت را در منطق میدانیم. ازاینرو چون منطق قوی داریم، منطبق بر قرآن و انسانیت حرکت میکنیم، همهجا گام اول ما و حرف ما، منطق ماست و این دشمن ماست که چون منطق ندارد، منطقش قدرت است. مبانی اینکه حضرت آقا میگویند جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی دشمن را نمیپذیریم از همینجاست.
نکته دوم اینکه جنگدیدهها و جنگ کردهها بهتر از جنگندیدهها و جنگ نکردهها، آثار و تبعات، سختیها، مشکلات و خسارات یک جنگ را بهخوبی میفهمند و بهتر از هر کسی میدانند چگونه باید آماده باشند که نجنگند و چگونه قدرت بازدارندگی را ایجاد کنند. کسانی که جنگندیدهاند صرفاً در حد حرف، صحبتی میکنند. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که شعارها بسیار زیاد است. تازه آنها شرایط جنگ غزه را درک نکردهاند. جنگ با رژیم بعثی عراق هم که ندیدهاند که البته قابلقیاس با این جنگ نیست؛ لذا تا این جنگ را دیدند، ترسیدند و گفتند اگر جنگ شود کاری میکنیم.
رژیم صهیونیستی نهتنها جمهوری اسلامی بلکه ایران را هم نمیخواهد
موگویی: شما اگر رئیسجمهور میشدید میتوانستید جلوی جنگ را بگیرید یا وقوع آن اجتنابناپذیر بود؟
قالیباف: این را نمیتوان با قطعیت گفت چرا که از موضوعاتی است که حتماً شیوهها و روشهای آن متفاوت است؛ اما اساساً بحث ما با دشمن، بحث بسیار عمیق و منطقی بوده و در حقیقت مبانی بسیار محکمی دارد به این معنا که باید بدانیم جنگ ما یک جنگ وجودی است و امروز دشمن بهتماممعنا هم با جمهوری اسلامی و هم با ایران عزیز ما حرف دارد و هر دو را نمیخواهد چرا که احساس میکند ایران و قدرت ایران، حفظ سرزمینی ایران، یک کشور ۹۰ میلیوننفری با این موقعیت جغرافیایی و نقشه ژئوپلیتیکی و آن هم با نظام جمهوری اسلامی و این فرهنگ ایرانی، ماهیت آنها را زیر سؤال میبرد و نشان داده در مقابل همه زیادهخواهی رژیم صهیونیستی و آمریکا میایستد؛ لذا این موضوع چندان بستگی به فردی که روی کار است ندارد و ممکن است فردی که روی کار است بتواند کارآمدی و نوع حکمرانی را مستحکمتر، قویتر و کارآمدتر کند؛ اما در اصل موضوع تفاوتی ندارد.
موگویی: من تصور میکنم تصمیمی که دشمن در غرب میگیرد نشان میدهد خیلی فرقی ندارد که اصلاحطلب در ایران روی کار است یا اصولگرا. آنها تصمیم خود را گرفتهاند و فقط فرق آن شاید در اعمال قدرت یا بازدارندگی باشد و حتی شاید خوب شد شما یا آقای جلیلی رأی نیاوردید در غیر این صورت این جنگ را گردن شما میانداختند.
قالیباف: دوستان میگفتند شما گردنگیریات خوب است.
موگویی: حاج باقر اگر به ۷ اکتبر بازگردد که شاید همه چیز از آنجا شروع شد و خیلیها میگویند این عملیات منطبق با راهبرد و شرایط جبهه مقاومت نبود، آن را چگونه میدید؟ خودمانی آن این میشود که فلسطینیان بیگدار به آب زدند و هزینههای زیادی نیز متقبل شدند. حماس ضعیف شد و حزبالله آسیب دید. ما برای اولینبار بعد از ۴۰ سال با اسرائیلیها روبروی هم قرار گرفتیم. اکنون شما بعد از ۲ سال، ۷ اکتبر را چگونه میبینید؟ آیا این عملیات درست بود؟
قالیباف: لازم است برای بررسی این موضوع به کمی قبل از ۷ اکتبر بازگردیم. ما باید ببینیم حماس که بدون شک بر اساس فرهنگ اسلامی و قرآنی یک گروه آزادیبخش محسوب میشود، چه کرده است. آنها از یک جامعه و ملت بودهاند که بههرحال سرزمین آنها اشغال شده است. بعضاً گروههای مختلف در سطح منطقه و جهان وقتی بحث میکنند تصور دارند و در افکار عمومی نیز اینگونه شده که آنها تنها یک گروه تروریستی هستند که از آرامش و وفاق بدشان میآید و به دنبال آشوب هستند. خیر! اینها جزء گروههای آزادیبخش هستند که قصد دارند سرزمین اشغال شده و وطن خود را از دست اشغالگران آزاد کنند.
تصمیم عملیات ۷ اکتبر با خود حماس بود و نه ایران و نه حزبالله در جریان نبود
موگویی: نکته من این بود که در استراتژی اشتباه کردیم یا نه و در غیر این صورت حقانیت آنها سر جای خود است.
قالیباف: آنها اشتباه نکردند. بارها گفتیم حماس خودش تصمیم گرفت و ما در جریان نبودیم. مقام معظم رهبری نیز گفت و حتی شهید سید حسن نصرالله و حزبالله هم در جریان نبودند. آنها یک کار کاملاً عملیاتی با طراحی بسیار بسته انجام دادند. یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی این است که میگوید من تسلط اطلاعاتی دارم. اگر حوزه مربوط به امکاناتی که هسته وجودی و بقای اسرائیل را حفظ کرده، ۴ رکن داشته باشد، یکی از آنها این است که تسلط اطلاعاتی دارد؛ یعنی معتقد است اگر هر جنبندهای علیه ما اقدامی کند ما حرکت پیشدستانه پیش از آنها انجام میدهیم. اما حماس ثابت کرد میتواند چنین عملیاتی به این گستردگی در کنار گوش رژیم صهیونیستی انجام دهد بدون اینکه آنها بفهمند.
اگر ۷ اکتبر ساختگی و کار رژیم صهیونیستی بود، ۶ماهه کار را تمام میکرد
موگویی: برخی معتقدند رژیم صهیونیستی راه را برای حمله حماس باز کرد تا نقشه منطقه را عوض کند.
قالیباف: امروز حدود ۲ سال از ۷ اکتبر میگذرد. اگر رژیم صهیونیستی بهصورت ساختگی انجام داده بود نهایتاً ۶ ماه یا ۳ ماه میجنگید و حماس را از بین میبرد و کار را تمام میکرد و اینهمه آبروریزی هم ایجاد نمیشد. اگر این بازی اسرائیل بوده چرا هنوز هم میگوید من میخواهم گروگانها را آزاد کنم؛ اما نمیتواند؛ لذا اینکه این قضیه، بازی اسرائیل باشد کاملاً اندیشهای اشتباه است. اسرائیل چرا باید این افتضاح را نشان میداد که هواپیمای F۱۶ خود را روی تریلی بگذارد و از پایگاه هوایی ببرد.
موگویی: اگر حماس، موضوع را به ایران میگفت، ما این استراتژی را میپذیرفتیم؟
قالیباف: مگر ما با حزبالله ارتباط نداریم و با حماس ارتباط نداشتیم؟ قطعاً ارتباط با حزبالله نیز عمیقتر بود؛ اما آیا در جنگ میان رژیم صهیونیستی و حزبالله ما بهعنوان جمهوری اسلامی در جنگیدن یا نجنگیدن آنها دخالت کردیم؟ شاید کسی باور نکند؛ اما ما دخالتی نکردیم و خودشان تصمیم گرفتند. آنها فرماندهی دارند و بر اساس شرایط سیاسی کشور خود تشخیص میدهند. اما ما از تصمیمات آنها حمایت کردیم چنانچه از حماس حمایت کردیم و برای مبارزه از سرزمین آنها و صیانت از وظیفه اسلامی و انسانی از آنها حمایت کردیم. این متفاوت است با اینکه هرچه ما بگوییم آنها به آن عمل کنند.
حزبالله شکست نخورده است/ جنگ فراز و نشیب دارد
موگویی: حزبالله بهعنوان یک سرمایه که از سال ۱۳۶۲ تا کنون توانست به اینجا نقطه برسد در جریان این جنگ متحمل شکستهای زیادی شد و ضربات زیادی خورد و نمونه آن زدن سید حسن نصرالله و فرماندهان آن بود. چرا حزبالله آنقدر آسیبپذیر شد و چرا مثل جنگ ۳۳ روزه نشد و آسیب دید؟
قالیباف: خیر؛ حزبالله متحمل شکست نشد. اگر به یاد داشته باشید، در سفری که به لبنان بعد از حوادث پیجر و حوادث تلخ دیگر داشتم، به منطقهای در میان ضاحیه رفتم، سال ۱۳۶۴ نیز به لبنان رفته بودم؛ لذا حزبالله را در هر دو روز دیدم؛ حزبالله پیش از جنگ و بعد از جنگ ۳۳ روزه را هم دیدهام. بعد از سفر اخیر خود به لبنان گفتم من امروز حزبالله را از هر زمان دیگر، زندهتر یافتم. ما باید ببینیم تعبیرمان از شکست چیست. لفظ ما درست نیست. من قصد بازیکردن با لغات را ندارم.
موگویی: چرا دیگر بازی میکنید. من میگویم رهبران حزبالله را زدهاند و نمیگویم شکست ایدئولوژیک خوردهایم یا تفکر مقاومت از بین رفته یا آسیبدیده است؛ اما مثل کربلای ۴، آنها هم شکست خوردند و یا ما در جریان عملیات خیبر به اهداف خود رسیدیم.
قالیباف: اگر منظور شکست است ما در کربلای ۴ شکست نخوردیم چرا که باید آخر آن را دید که صدام شکست خورد یا ما. شکست؛ یعنی در نهایت تسلیم شدهایم. این صرفاً یک عملیات ناموفق بوده است. در جنگی که آغاز میشود، فراز و نشیب وجود دارد. بعد از عملیات کربلای ۵، عملیات تحرکی صدام شروع شد که فاو را در شلمچه و مهران را در ایلام پس گرفت؛ لذا این تجربه جنگ ماست که با گوشت، پوستواستخوان خود درک کردهایم. زمانی رسید که صدام خط شلمچه را شکست و از روی جاده اهواز – خرمشهر عبور کرد و به بیمارستان امام حسین (ع) رسید که من به بچههای مهندسی گفتم برای احتیاط بروید و خاکریز دیگری در شرق کارون بسازید.
ما در عملیات بیتالمقدس از شرق به غرب کارون آمدیم؛ اما سال ۶۷ مجدداً در کارون داشتیم میجنگیدیم؛ اما به این نمیتوان گفت شکست دوران دفاع مقدس؛ این شکست نیست. جنگ فراز و نشیب دارد. مگر اسرائیلیها زمانی که حماس به آنها حمله کرد گفتند ما شکست خوردیم؟ مگر وقتی خود آمریکاییها داعش را روی کار آوردند و در منطقه گسیل کردند و تا دروازههای بغداد آمدند و ما آنها را زده و برگرداندیم، تصور کردند در کار خود شکست خوردند و رفتند؟ صرفاً این طرح آنها ناموفق بود مثل عملیات کربلای ۴ که ما ناموفق بودیم اما ۱۵ روز بعد عملیات کربلای ۵ را انجام دادیم و دو سوم ارتش صدام را منهدم کردیم؛ لذا نباید اینگونه قضاوت کرد.
رژیم صهیونیستی توسط حزبالله، در دروازههای بیروت شکستی خورد که طی ۷۵ سال نخورده بود
موگویی: یک حس این است که حزبالله تمام شد و حداقل این است که قدرت نظامی آنها تمام شده است. امروز ما سوریه را هم ازدستدادهایم. پس چگونه میتوان از آنها پشتیبانی کرد؟
قالیباف: این روزها میآید و میرود. روزی در سال ۱۹۸۲ بود که «مناخیم بگین» به جنوب لبنان حمله کرد و به آستانه بیروت رسید و آنجا را گرفت که امام (ره) جمله مهم خود را فرمودند که راه قدس از کربلا میگذرد و ما تصمیم گرفتیم به آنها کمک کنیم؛ اما امام (ره) فرمودند نه راه همینجاست و اینجا بایستید. آن زمان یعنی در سال ۶۲ و ۶۳، جامعه شیعی لبنان یعنی «حزبالله» و «اَمَل» بهعنوان دو گروه شیعی با یکدیگر جنگ نظامی داشتند. وقتی حرف از حزبالله میزنیم منظور ما همین است. حزبالله در چنین شرایطی رشد کرده و در وضعیتی که دولتها نتوانستند در مقابل رژیم صهیونیستی بایستند حزبالله با امل با هم منسجم شدند و توانستند رژیم صهیونیستی را از دروازههای بیروت به مرزهای خودش بازگردانند و این اولینبار بود که در عمر قریب به ۷۵ سال رژیم صهیونیستی، این رژیم از حزبالله و انسجام مردم لبنان شکست خورد و بازگشت درحالیکه تا کنون از برخی از ارتش کشورهای اسلامی و عربی این شکست را نخورده بود.
این نشان میدهد که نوع نگاه، نوع راهبرد و نوع جنگ مهم است. اگر حزبالله شکستخورده است، چرا هر روز نماینده آمریکا آنجاست و هر روز موضوعات را دنبال میکند. چرا آنها به دنبال خلع سلاح هستند اگر حزبالله را منهدم کردهاند؟ قطعاً ما هم آسیب دیدیم و جاهایی میتوانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم؛ اما مطمئن باشید این موضوع با شکستخوردن متفاوت است و هرگز اینگونه نیست. ما شکست نخوردیم و حتماً سیستم زندهتر است. البته تلفات و نوع عملیاتی که در اتفاق پیجرها رخ داد و شهادت سید حسن نصرالله، سید هاشم و سایر فرماندهان حزبالله قطعاً آسیب بود. اما آیا امروز حزبالله در حال ایفای نقش هست یا خیر؟ مگر روزهایی که ما به حزبالله کمک میکردیم، شرایط و امکانات امروز را داشت؟ مگر آنها اجازه میدادند امکانات ما به آنجا برود؟ مگر غزه همیشه در محاصره نیست و همه نمیگوییم این منطقه یک زندان روباز ۲ میلیوننفری در دنیاست که از همه طرف محاصره است؟ پس تسلیحات از کجا به آنجا میرود؟ موشکها را از کجا میزنند؟ تانک آبراهام را چگونه مورد هدف قرار دادند؟ صدام در جنگ با ایران نیز سیمخاردار، تجهیزات و تسلیحات نظامی زیادی داشت؛ لذا اینکه کسی تصور کند میتواند با محاصره تمامی دسترسیها را قطع کند در اشتباه است؛ اینگونه نیست و امکان ندارد.
هیچ راه بستهای برای کمک به حزبالله و غزه وجود ندارد
موگویی: ما هم اکنون راهی برای ارسال تسلیحات و موشک به حزبالله داریم؟ سوریه هم که وضعیتش اینگونه شد.
قالیباف: هیچ راه بستهای وجود ندارد البته ممکن است روشها متفاوت باشد. ممکن است سختتر باشد؛ اما اینکه بگوییم نمیتوان کار را انجام داد، اینگونه نیست. مگر الان کسی به غزه میرود؟ اینکه میگویم حزبالله از هر زمانی زندهتر است؛ از ابعاد مختلف باورها، توان، انسجام و ابعاد مادی و معنوی است البته این به معنای عدم وجود چالشها نیست.
اگر جای حزبالله بودم عمق آتش جنگ علیه رژیم صهیونیستی را از ۵ کیلومتر به ۲۰۰ کیلومتر افزایش میدادم
موگویی: مصداق آن چیست؟ این حرفها ظاهراً بوی شعار میدهد.
قالیباف: بهصورت مصداقی این میشود که ۵ لشکر آمدند در غزه متوقف شدند؛ جبهه شمال را فعال کردند و با همه هواپیماها، پهپادها و همه نیروهای پیاده به لبنان حمله کردند؛ آن هم زمانی که سید حسن نصرالله به شهادت رسیده بود. اما آیا توانستند یکقدم جلو بیایند؟ حزبالله که از لای زرورق بیرون نیامده و این اولین جنگ آنها نبود. رژیم صهیونیستی با این نیت به سمت شمال حرکت کرد که حزبالله را در جنوب متوقف کند. اما باز هم میگویم حزبالله آنطور که خودش تشخیص داد عمل کرد و بُرد آتش خود را به طول ۶۰ کیلومتر و با عمق ۵ کیلومتر قرار داد که اگر من بودم قطعاً با عمق ۱۰۰ و ۲۰۰ کیلومتر میجنگیدم؛ اما تشخیص آنها اینگونه بوده است. من معتقدم رحم به اسرائیل، ظلم به بشریت است و باید با آنها سخت جنگید. به نظر من آنها باید در طراحی به گونه دیگری عمل میکردند. من میگویم یا نمیجنگیم یا بهسختی میجنگیم و این نظر شخصی من است. رژیم صهیونیستی میخواست به داخل لبنان بیاید و تا نهر لیتانی را بگیرد؛ اما به جایی رسید که سعی کرد فقط آتش را از خود دور کند و ناچار شد برای آن ۲ ماه بجنگد و حتی نتوانست جایی را بگیرد.
موگویی: بله در زمین کاملاً ناموفق بود.
قالیباف: حزبالله زنده است. این اتفاق بعد از حادثه پیجرها و شهادت رزمندگان رضوان و شهادت سید حسن نصرالله و سایر فرماندهان بود. پس حتماً حزبالله زنده است. حتماً امروز وضع حزبالله بهتر از روزی است که رژیم صهیونیستی درگذشته با آنها میجنگید. آیا این شعار است؟ واقعیتها را ببینید.
ما منتظر حمله رژیم صهیونیستی بودیم؛ اما در شیوه حمله غافلگیر شدیم
موگویی: نه شعار نیست؛ اما یک فضایی پیشآمده که ما در همه صحنهها و عرصهها پیروز هستیم درحالیکه برخی جاها عملکرد اشتباهی داشتیم.
قالیباف: من هم همین را گفتم. نظر من روشن است. شبی که رژیم صهیونیستی به ما حمله کرد، غافلگیر شدیم؛ اما غافلگیری در حمله دشمن نبود که منتظر آن بودیم؛ بلکه غافلگیری در شیوه حمله بود. من در مصاحبه خود گفتم ما آسیب دیدیم و این آسیب هم این بود که دشمن در لحظه اول مغز و چشم ما را با هم مورد هدف قرار داد؛ اما آیا ما شکست خوردیم؟ بااینحال اثر این هدف قراردادن مغز و چشم ما نیز فقط تا نزدیک ظهر آن روز بود.
آنها مغز ما را هدف قرار دادند به این معنا که رئیس ستاد کل، فرمانده قرارگاه خاتم، مسئول عملیات در ستاد کل، مسئول اطلاعات، فرمانده سپاه، فرمانده هوافضا که قدرت آفندی ماست، فرمانده موشکی که رده بعدی است، همگی شهید شدند؛ لذا همه افرادی که فرمان اول را میدادند و مغز ما بودند، به شهادت رسیدند که قطعاً این یکی از اشکالات ما بوده است که باید بعداً بررسی شود. دشمن بخشی از رادارهای ما را نیز مورد هدف قرار داد که چشم ما بود. بااینحال مقام معظم رهبری بهعنوان فرمانده کل قوا همانند سال ۵۹ که در اتاق جنگ در اهواز حضور یافت، مجدداً در این سنوسال و بعد از گذشت بیش از ۴۰ در اتاق فرمان حاضر شدند و بهصورت مستقیم فرماندهی کردند؛ موشکهای ما همان شب شلیک شد و آتش به جایی رسید که در نهایت دشمنان ما درخواست توقف جنگ را کردند.
در حوزه حزبالله نیز نمیگوییم که عیب و ایرادی وجود نداشته که در جنگ این فراز و نشیبها طبیعی است. ما نقاط قوت و ضعف داریم که باید آنها را شناسایی کنیم. شرایط ما در عملیات وعده صادق ۱ نیز با وعده صادق ۲ و وعده صادق ۳ با هم متفاوت بود.
پس امروز حزبالله زنده است و ایستاده است و وقتی به آنها میگویند خلع سلاح کنید، محکم میگوید این را قبول ندارد و خلع سلاح نمیشود. مردم لبنان، عظمت حزبالله و وفاداری آن را به لبنان و مردم آن دیدهاند. همه گروهها دیدهاند که حزبالله، سید حسن نصرالله و این فرهنگ، تفاوتی میان مسیحی، مسلمان، درّوزی و یهودی و غیره قائل نشده است. همه حزباللهیها لبنانی و شیعه هستند و ایستادهاند و عمل میکنند.
دفاع مقدس، مردم پایه است
موگویی: شما چرا آن روز به لبنان رفتید؟ من هم آن روز لبنان بودم. چند روز قبل با دوستان صحبت میکردیم و فضا بسیار سنگین بود. میگفتیم چرا کسی به لبنان نمیآید. آن زمان بهتازگی عملیات پیجرها رخداده بود و سید حسن نصرالله به شهادت رسیده بود. خود من گفتم خوب میشد اگر آقای قالیباف یا مسئولان دیگر اینجا میآمدند که یکی از بچهها گفت همه آنها ترسیدهاند و اسرائیل گفته هر کس بیاید او را میزند. پس شما چرا آمدید درحالیکه این نگرانی وجود داشت که هواپیما مورد هدف قرار گیرد و این اتفاق خوبی نبود.
قالیباف: ما رزمندگان دوران جنگ تجربهای داریم؛ آن هم اینکه هر شبی که قرار بود عملیات انجام شود برنامهریزیهایی صورت میگرفت. جنگهای غیرکلاسیک و کلاسیک متفاوت است. ما بارها گفتهایم چگونه جنگ شروع شد و ما چگونه در دوران دفاع مقدس جنگیدیم. این جنگ مردم پایه و مبتنی بر سنتهای الهی است. جنگی است که بهتماممعنا میان حق و باطل بوده و بر اساس ارزشها و باورهاست. در جنگهای کلاسیک اینگونه نیست.
ما صبحهای عملیات و زمانی که نیمهشب حمله میکردیم، هوا که گرگومیش میشد و نماز صبح را میخواندیم، چه خط تثبیت شده یا نشده بود، فرمانده لشکر باید صبح پشت خاکریز میبود؛ یعنی همان جایی که بچهها در حال جنگ بودند. ما شاید ماههای اول جنگ این را درک نمیکردیم؛ اما بعد فهمیدیم. فردا صبح جنگ که آغاز میشد باید به آن نانوآب یعنی مهمات و تجهیزات میرسید. جنگ، مجروح و شهید میدهد و در اوج سختی است؛ دشمن جایی را گرفته یا قرار است جایی را بگیرد که دو ساعت دیگر به آن حمله میکند و این کار را هم میکند. در چنین شرایطی رزمنده هرچه فریاد بزند برایمان مهمات بیاورید، فایده ندارد؛ بلکه فقط باید کنار او ایستاد. کنار او باشی، نه نان میخواهد نه مهمات. فرمانده لشکر است که باید بایستد و همه اینها در آن است؛ اما از همه مهمتر روحیهای است که به جنگ میآید.
آن زمان هم ارادهها باید محکمتر میشد. خود شما در لبنان که بودید میگفتید چرا کسی آنجا نمیآید؟ خود رژیم صهیونیستی هم میخواست این باور زیاد شود که کسی نمیآید. همه دوست دارند یک مسئول بیاید و بگوید روزهای سخت و غیر سخت برایش تفاوتی ندارد و در روزهای سخت نیز پایکار است؛ ازاینرو ما حضور پیدا میکنیم.
سفرم به لبنان یک تصمیم شخصی و با تأیید رهبر معظم انقلاب بود
پیش از سفر لبنان، سفری به تاجیکستان داشتم. پیش از سفر به تاجیکستان نیز این به ذهنم آمد که در چنین شرایطی رفتن حداقل شخص من به لبنان حتماً ضرورت دارد و این یک تصمیم شخصی بود. محضر حضرت آقا رفتم و با ایشان صحبت کردم و گفتم به این جمعبندی رسیدهام که در این شرایط این سفر را داشته باشم و این تصمیم خودم بود که به جنوب لبنان بروم، آن هم در شرایطی که رزمندگان در حال مقاومت بودند.
ایشان فرمودند اصل موضوع خوب بوده و تصمیم خوبی است؛ اما چگونه؟ من به ایشان عرض کردم اگر شما با آن موافق هستید، همه ابعاد را هم میدانید و همه هماهنگی کارها رو خودم انجام میدهم و رعایتهایی که قرار است انجام شود را خواهم داشت؛ اما بههرحال قرار است وارد محیط جنگ شویم. در نهایت ایشان با اصل سفر موافقت کردند با این تأکید که رعایت این بحثها هم شود و گفتند حتماً هم لازم است و تشخیص شما درست است.
اجازه را که از ایشان گرفتم، ملاقاتهای دیگری داشتم و حین رفتن به فرودگاه برای سفر به تاجیکستان، هماهنگیهای لازم برای بازدیدها و ملاقاتهای لبنان را نیز صورت دادم. قرار بود این سفر، رسمی هم باشد. شرایط جنگی بود و باید ملاقاتهایی هم انجام میدادم که همه این کارها انجام و تصمیم بر این شد که شنبه صبح حرکت کنیم چرا که یکشنبه هم حتماً باید در نشست IPU که در ژنو برگزار میشد، شرکت میکردم. پرواز انجام و مقدمات دیدارها فراهم شد. زمانی که به آنجا رسیدیم از مسیر سوریه و شمال لبنان وارد شدیم و حدود ۳۰ مایلی فرودگاه بودیم که دیدیم همه فضای آنجا را پهپادها گرفتهاند و برج مراقبت هم میگفت این منطقه آلودگی پرواز دارد و شما خودتان باید مراقب آنها باشید.
رژیم صهیونیستی از پرواز ما به سمت لبنان مطلع بود/ زمان فرود هواپیما، شرق فرودگاه کاملاً بمباران شد/ حزبالله هم تأکید داشت به ضاحیه نرویم
طبیعی بود باتوجهبه اینکه پرواز ما پرواز مسافری نبود و ویژه بود همه میدانستند چه کسی در حال سفر به لبنان است و قطعاً رژیم صهیونیستی نیز مطلع بود. کشتیهای جنگی رژیم صهیونیستی نیز بافاصله کمی از سواحل بیروت، مستقر بودند و بخشی از بمبارانهایی که انجام میشد توسط توپخانه کشتیهای جنگی صورت میگرفت که به ساحل بسیار نزدیک بود و از دریا به ساحل شلیک میشد. زمانی که ما قصد نشستن در فرودگاه داشتیم، از روی ناوی که آنجا حضور داشت، عبور کردیم. شرق فرودگاه کامل بمباران شد که همه مسافران هواپیما این بمباران را دیدند؛ لذا خطرات کاملاً وجود داشت؛ اما بههرحال انجام دادیم.
بازدیدی از منطقه بمباران شده شب گذشته جنوب و ضاحیه لبنان در میان دو ملاقات خود داشتم. بچههای حزبالله تأکید داشتند ما به آن منطقه نرویم. توجه به این نکات لازم است. امروز نیز ما نیازمند همین روحیه هستیم. همان جا بود که من گفتم حزبالله زنده است و این شعار نیست.
موگویی: کسی از داخل کشور با رفتن شما مخالفت نکرد؟ مثل رئیسجمهور و شورایعالی امنیت ملی؟
قالیباف: وقتی حضرت آقا اجازه دادند، کسی مخالفت نمیکند. البته من برای رعایت امنیت موضوع کسی را در جریان قرار ندادم و فقط با سیستم مربوطه در وزارت امور خارجه در ارتباط و با آقای عراقچی هماهنگ بودم و ایشان خودش هم آمد.
موگویی: اینکه شما خلبان این پرواز بودید یک جنگ رسانهای بود و یا واقعاً خلبان بودید؟
دکتر قالیباف: ازآنجاییکه الزاماتی برای پر کردن ساعات پرواز داریم باید خلبانی کنیم و خودم خلبان آن پرواز بودم.
موگویی: اسرائیل تهدید نکرد و پیغام نداد؟
قالیباف: نه. چون ما تمام مسیر قانونی حوزه پرواز را انجام دادیم.
موگویی: برای این میگویم که آنها به هواپیماهای ایرانی اجازه پرواز نمیدادند.
قالیباف: بله اما ما همه مسیرهای قانونی را رفتیم. البته قانون برای آنها اهمیت ندارد و قانون خود را دارند و هر اقدامی بخواهند میکنند.
موگویی: برای همین میگویم ریسک بود. تولید قدرت داشت؛ اما ریسک بود. ما خودمان میگفتیم هر لحظه میزنند. زمانی که در حرکت است، زمانی که بنشیند زمانی که بازدید از ضاحیه داشتید؛ هر لحظه احساس میکردیم الان میزنند. شما با گروههای نظامی و فرماندهان حزبالله هم ملاقات داشتید؟
قالیباف: بله. من با رزمندگانی که مسئولیت خط را بر عهده داشتند ملاقات کردم و صحبت داشتم و گزارشی از آخرین وضعیت را دریافت و مشورتهای لازم را ارائه کردم.
ایران به گروههایی که از سرزمین خود دفاع میکنند، کمک میکند/ حمایت از حماس و حزبالله، حفاظت از امنیت ملی ایران است
موگویی: از موضوع لبنان عبور کنیم. موضوعی را شنیدم که شما در دهه ۷۰ یک عملیات گنگستری به همراه محمدکاظمی داشتید و موشک به لبنان بردید. خیلی تلاش کردم خودتان بگویید که نگفتید و مجبور شدم خودم بپرسم. این اقدام شما برای زمانی بود که فرمانده نیروی هوایی بودید؟
قالیباف: بله. آنچه مشخص و روشن است این است که بههرحال ما به حماس، جهاد اسلامی، حزبالله و همه گروههایی که در حال دفاع از سرزمین خود، اسلام و امت اسلامی هستند، کمک و از آنها حمایت میکنیم. البته ما در واقع از امنیت ملی و منافع ملی خود دفاع میکنیم درحالیکه برخی در تهران شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر میدادند. همانها امروز و بعد از اجرای عملیات وعده صادق ۳ میدانند اگر ما مقابل رژیم صهیونیستی در جولان نایستیم و نجنگیم حتماً این رژیم در منطقه جلولا در کردستان عراق و ۳۰ کیلومتری مرز ایران با ما خواهد جنگید. اینجاست که منافع ملی و منافع جهان اسلام، امنیت ملی و امنیت منطقه، دفاع از حقوق بشر و انسانیت، همه با هم ایجاب میکند که در آنجا از خود دفاع کنیم؛ لذا ازاینجهت در بخشهای مختلف به آنها کمک میکردیم.
حماس و حزبالله خودشان موشک تولید میکنند
آیا وقتی حماس در زندان روباز غزه موشک تولید میکند، حزبالله نمیتواند موشک تولید کند؟ قطعاً بهتر میتواند. اینها ظرفیتهای خود آنهاست و فقط باید مسیر را بیاموزند و طبیعتاً در شروع کار نیازمند حمایتهایی هستند که ما انجام میدهیم.
موگویی: خاطره خود را نگفتید.
قالیباف: الان جای گفتن این خاطره نیست.
موگویی: آن روشها برای ارسال تجهیزات که با پیشرفت تکنولوژی دیگر امروز استفاده نمیشود.
قالیباف: چرا ممکن است هنوز به همان روش عمل کنیم.
موگویی: اگر تصور میکنید هنوز همان روشها کارساز است، نگویید.
قالیباف: شما پرسیدید چرا به بیروت رفتید که من از احساس آن زمان خود گفتم که برای آن اجازه گرفتم و آن را هم گفتم. شاید اگر رئیس مجلس نبودم، احتیاجی به اجازهگرفتن هم نداشتم و مثل یک رزمنده به میدان میرفتم. آن زمان هم که در حوزه نیروهای نظامی بودیم باید سلسلهمراتب را رعایت میکردیم؛ اما جاهایی باید کارهایی انجام شود که مسئولیت کار را خود شخص بپذیرد و پای تصمیمی که میگیرد، بایستد.
مثلاً به توئیت ساعت ۴ صبح آقای عراقچی اشاره میکنم. پیش از آن، مصوبات و تصمیمگیریها بر این بود که چون دشمن جنگ را شروع کرده و اول مورد اصابت قرار داده، ما باید آخرین پارت موشک را بزنیم؛ اگر ما بزنیم و آنها باز هم بزنند، ما باز هم خواهیم زد، هرچقدر میخواهد جنگ طول بکشد.
فرمانده میدان بر اساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی برای ادامه شلیک موشکها تصمیم گرفت/ در لحظات سخت باید، تصمیمگیری کرد
حدود ساعت ۷ صبح بود که ۱۴ موشک شلیک کردیم. توئیت آقای عراقچی اینگونه بود که جنگ ساعت ۴ تمام شود؛ اما آنها باز هم زدند. تصمیمگیری در این حوزه را فرمانده میدان گرفت. اینجا فرمانده مسئولیت میپذیرد و کار را انجام میدهد. ما باید بههرحال آخرین موشک را میزدیم. حتی بعد از آن اسرائیل خطای دیگری کرد و جواب آن را هم دادیم. اینجا جای اجازهگرفتن از کسی نیست. از قضا حضرت آقا خودشان میدانند. نیروهای مسلح فرماندهی و سلسلهمراتب فرماندهی دارند و هر کسی مسئولیت خود را دارد و پاسخگو است. جاهایی نیز باید شجاعانه تصمیمگیری و عمل کرد.
موشکهایی که با حاجقاسم به لبنان بردیم، نقطه عطفی در همکاری با حزبالله بود
زمانی که ما آن کار را انجام دادیم (موشک به لبنان بردیم) طبیعتاً بر اساس حمایت و پشتیبانیهایی بود که باید انجام میشد. زمانی که این اتفاق افتاد، یک خط، شکسته شده و نقطه عطفی بود. حتی آن زمان که با حاجقاسم خدمت سید حسن نصرالله رفتیم و ایشان متوجه این اتفاق شد، همان جا عبای خود را مانند فرش پهن کرد و دو رکعت نماز شکر به جا آورد که چنین فرصتی برای آنها فراهم شده است. میخواهم بگویم این مسیر، حرکت و راه، نشان میدهد که حزبالله زنده است. جوانان لبنانی که دل در گروی کشور خود دارند، از انسانیت حمایت میکنند آن هم در برابر جنایات رژیم صهیونیستی. آنها ایستادهاند و همین جنایات است که افراد را وظیفهمند میکند.
موگویی: شما مقاومت میکنید؛ اما من بعداً این خاطره را در اینستاگرام شخصیام مینویسم.
موضوع بعد اینکه، تقریباً از قبل از اجرای عملیات وعده صادق ۱، سطح تنش ما با رژیم صهیونیستی بالا رفت که آنها سفارت ما را مورد هدف قرار دادند و ما این عملیات را انجام دادیم. بحثی همان جا آغاز شد که اگر ما چک اول را محکم زده بودیم و قبلتر اگر عین الاسد را درست زده بودیم و کم نمیزدیم، اسرائیل جرئت حمله به سفارت را نمیکرد. در زمان عملیات وعده صادق ۲ و ۳ نیز این بحث پیش آمد که فرماندهان سپاه از جمله آقای باقری و آقای رشید از پاسخدادن به اسرائیل خودداری میکنند.
آیا قبول دارید ما در جریان عملیات وعده صادق ۱ موشکها را خوب نزدیم و اگر بهتر میزدیم، اسرائیل شاید جلوتر از این نمیآمد؟ الان هم چیزی گفتید و آن این بود که اگر من جای حزبالله لبنان بودم بهجای عمق ۵ کیلومتر تا عمق ۱۰۰ کیلومتر را مورد هدف قرار میدادم. البته نمیخواهم با این سؤال شما را مقابل فرماندهان نظامی کشورمان قرار دهم.
ترسو خواندن فرماندهان سپاه که بیش از ۴۵ سال سابقه مجاهدت داشتند، ظلم است
قالیباف: فرماندهان سپاه از دوستان ما و جزء مبارزان خط مقدم با رژیم صهیونیستی هستند و هرکس غیر از این حرفی بزند به کشور ظلم کرده و به رژیم صهیونیستی کمک میکند. اینکه کسی در خیابان میایستد و میگوید فرمانده ترسو نمیخواهیم، از کجاست؟ چه کسی ترسو است؟ شهید باقری؟ شهید حاجیزاده؟ شهید سلامی؟ شهید محرابی؟ اینهایی که ۴۵ سال و بیش از یک و نیم برابر عمر کسی که این سخن را گفته، سابقه مجاهدت دارند؟ آنهایی که بحث کارشناسی دارند نباید اینگونه ظلم کنند.
موگویی: سؤال من را پاسخ ندادید. من میگویم ما بین اجرای عملیات وعده صادق ۱ کم زدیم و بین این عملیات و وعده صادق ۲ تعلل کردیم که اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله در این بازه زمانی به شهادت رسید و این تردیدها باعث شد اسرائیل برای حمله اقدام کند.
قالیباف: شما که میگویید کم موشک زدیم، تصور میکنید در عملیات وعده صادق ۱ چند موشک شلیک کردیم؟
موگویی: تصور میکنم حدود ۱۰۰ موشک یا کمی بیشتر.
قالیباف: ما بهازای حملهای که آنها به سفارتمان کردند، نزدیک به بیش از ۱۵۰ موشک از یک نوع شلیک کردیم، موشک کروز، انواع مختلف بالستیک و حدود ۲۰۰ پهپاد هم زدیم. الان از نظر شما کموزیاد یعنی چه؟ چه چیزی باید میزدیم؟
موگویی: یعنی دلمان خنک نشد.
موشکهای کروز عملیات وعده صادق ۱ در لایههای پدافندی منهدم شد/ جنگ ما با رژیم صهیونیستی نبود با آمریکا و کل ناتو بود
قالیباف: دل شما با چه چیزی خنک میشود؟ در عملیات وعده صادق ۱ با حجم خوبی زدیم. خیلی روشن بگویم؛ این عملیات درعینحال که بهخوبی انجام شد؛ اما بهگونهای پیش رفت که همه موشکهای کروز در لایههای پدافندی آنها مورد اصابت قرار گرفتند و ما از این عملیات، تجربه کسب کردیم. ما که با رژیم صهیونیستی نمیجنگیم؛ بلکه جنگ ما با این رژیم از جایی شروع میشود که وارد فضای سرزمینی آنها شویم. ما پیش از آن با ناتو میجنگیم. امروز پدافندهای آمریکایی در منطقه حضور دارند.
سال ۲۰۱۶ و دوره اول ریاستجمهوری ترامپ را به یاد بیاورید که یک حائل پدافندی در کشورهای همسایه ما ایجاد کرد و از آنها ۴ میلیارد دلار نیز پول دریافت کرد. ازاینرو این جنگ با مدیریت، پشتیبانی و حمایت نظامی آمریکا بود. در عملیات وعده صادق ۱، ۱۹۲ هواپیما حضور داشت که همه آنها متعلق به رژیم صهیونیستی نبود؛ بلکه هواپیماهای ناتو هم بودند به این معنا که انگلیسیها و فرانسویها نیز حضور داشتند.
موگویی: یعنی آنها پدافند روی موشکهای ما شده بودند؟
قالیباف: بله. به تعداد پهپادهایی که آنجا پرواز میکردند، هواپیما برای مقابله حضور داشت. نمیدانم وقتی میگویید دل ما خنک نشد؛ یعنی ما باید چه کنیم که دل شما خنک شود. این حجم آتش را ببینید. خواهش میکنم تصور کنید که وقتی بیش از ۱۵۰ موشک در یکزمان شلیک شده، یعنی چه. در ادبیات نظامی شلیک در این حجم و با این کیفیت به معنای قدرت کار است.
هیچ تعللی میان عملیات وعده صادق نبود/ عملیات وعده صادق ۱ نخستین تجربه ما در شلیک موشکهای ۲ هزارکیلومتری بود
موگویی: چرا بین عملیات وعده صادق ۱ و ۲ تعلل شد. روزی که اسماعیل هنیه را زدند بین این دو عملیات تعلل شد و بچههای حزباللهی از این موضوع شاکی بودند و معتقد بودند باید صبح فردای آن روز حمله میکردیم. دلیل فنی و راهبردی داشت و یا علت در تصمیمگیری بود؟
قالیباف: ما هیچ تعللی نکردیم. یک سؤال میپرسم؛ عملیات وعده صادق ۱ نخستین تجربه ما در جمهوری اسلامی در حوزه نظامی بود که قصد داشتیم این تعداد موشک و پهپاد را در فاصله ۲ هزارکیلومتری به سمت دشمن رها کنیم و با دشمنی که رژیم صهیونیستی و آمریکا و به معنای قدرت جهانی است، بجنگیم. این تجربه اول ما بوده است یا خیر؟
عملیات اخیر، جنگ باقدرت فناوری روز بود/ ما باید اشکالات را اصلاح میکردیم
موگویی: بله. ما قصد تست موشکهای خود را داشتیم البته پیش از آن حدود ۵ موشک هم به داعش زده بودیم.
قالیباف: مگر داعش چه پدافندی داشت؟ آن جنگ مثل جنگ با رژیم بعث بود و با عملیات اخیر قابلقیاس نیست. امروز ما در حال جنگ با یک قدرت فناوری روز هستیم. ما عملیات وعده صادق ۱ را انجام دادیم و حتماً نقطهضعفهایی داشتهایم که شما هم به آن اشاره کردید و اینجا هم نقاط ضعفی داشتهایم که بعد از عملیات متوجه آن شدیم. به نظر شما اگر ما عملیات وعده صادق ۲ را انجام میدادیم درحالیکه ضعفهای خود را برطرف نکرده بودیم و مجدداً آن اشتباهات را تکرار میکردیم، شما بهعنوان فرزند ایران از ما سؤال نمیکردید چرا تجربهای که داشتید را اصلاح نکردید؟
موگویی: پس به دلیل فنی بود و این تأخیر بهخاطر همین موضوع بین عملیات ها بود.
قالیباف: دلیل آن هم تکنیکی و هم تاکتیکی بود؛ یعنی هم در حوزه طراحی و هم در حوزه فنی. حادثه پیجرها را ببینید. تلویزیون حدود یک ماه بعد از عملیات وعده صادق ۱، گزارشی از ۷ سال گذشته منتشر کرد و نشان داد که دشمن به برخی تراشهها و لوازم الکترونیکی که ما برای حوزه مسائل نظامی از آنها استفاده میکردیم، دسترسی یافته، باعث ایجاد اختلال در سیستمهای موشکی ما شده بود و آن را آلوده کرده بود. ما متوجه این موضوع شده بودیم و آنها منتظر بودند ۲ سال بعد، از این اقدام خود بهرهبرداری کنند.
موگویی: یعنی قرار بود حادثهای مثل پیجرها روی موشکهای ما رخ بدهد؟
قالیباف: بله و ما آن را از حدود ۵ یا ۶ سال قبل، تشخیص داده بودیم. تلویزیون اینها را نشان داد که همه اصلاح و دنبال شد. ما زمانی که عملیات وعده صادق ۱ را انجام دادیم، متوجه شدیم برخی اشکالات دیگر هم وجود دارد که صرفاً زمانی خود را بروز میداد که موشک شلیک میشد و تا پیش از شلیک، قابلتشخیص نبود. ما در شلیک خود در عملیات وعده صادق ۱ متوجه این موضوعات شدیم. بعد از آن بود که فهمیدیم دشمن به طور دقیق با دسترسیهای ماهوارهای خود از پیش زمان شلیک میتواند متوجه شود که قرار است شلیکی صورت گیرد.
بههرحال این موشکها نیازمند سیستمهای هدایت هستند و کار بخشی از آنها با GPS و سایر مسیریابهاست لذا آنها در یک جنگ کاملاً فضایی با موشکها هستند تا آن را منحرف کنند و با ظرفیتهای الکترومغناطیسی میتوانند دیوارههایی ایجاد کنند که در موشکها تأثیر بگذارد. تازه همه اینها برای پیشازاین است که موشکها به رژیم صهیونیستی برسند و بعد از آن فناوری به گنبد آهنین میرسیم.
نیروهای مسلح برای حل اشکالات فنی موشکها، شبوروز نداشتند/ در عملیات وعده صادق ۳، روزبهروز تسلط تاکتیکی و تکنیکی افزایش یافت و تمام موشکها به هدف نشست
ما این تجربیات را در جریان عملیات پیدا کردیم. حدود ۷ ساعت به طول میانجامد تا پهپادها پس از رهاسازی به مقصد برسند درحالیکه موشکها تنها حدود ۱۵ دقیقه زمان نیاز دارند؛ لذا باید هماهنگی میان این دو ایجاد شود. از سوی دیگر سرعت موشکهای کروز یک ماخ و برخی موشکهای دیگر از ۶ تا ۱۳ ماخ است. این زمانبندیها در حوزه تاکتیکی تعریف میشود که نیازمند هماهنگی است. آیا نباید وقتی در این سطح، اشکالاتی در عملیات وعده صادق ۱ یافتیم، آنها را برای عملیات وعده صادق ۲ از بین میبردیم؟
من به شما میگویم هیچکدام از نیروهای مسلح شبوروز نداشتند تا اینکه این اشکالات را مرتفع کنند که بتوانیم عملیات دقیقی در عملیات وعده صادق ۲ داشته باشیم. حتی به عملیات وعده صادق ۳ بنگرید که موشکهای شب اول تا شب هفتم با یکدیگر متفاوت شدند و آخرین روز را ببینید که شبوروز و زمان دیگر برای ما موضوعیت نداشت و تنها قصد داشتیم دهان دشمن را ببندیم و بگوییم در حوزه تاکتیکی و تکنیکی تسلط داریم و به آن افتخار میکنیم و بر همین اساس نیز اقدام کردیم. ما تنها یک موشک به منطقه بئرالسبع که مهمترین نقطه برای آنها بود، شلیک کردیم که به هدف هم نشست. همه اینها در حالی بود که حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد موشکهای ما در عملیات وعده صادق ۱ پیش از اینکه به سرزمین آنها برسد، منهدم میشد؛ اما روز آخر عملیات وعده صادق ۳ توانستیم سرزمین آنها را تنها با یک موشک مورد هدف قرار دهیم.
ما در بخشهای مختلف عملیات وعده صادق ۳، تعداد ۵ یا ۱۰ موشک را با هم میزدیم؛ اما بعد از آن تعداد را کمتر کردیم؛ اما این به معنای آن نیست که ما قدرت آتش نداشتیم؛ بلکه به این معناست که بهخاطر تسلطمان، هر موشکی که شلیک میکردیم، به هدفی که در نظر داشتیم اصابت میکرد.
اسرائیل دربارهٔ هدف قراردادن ۵۰ درصد لانچرهای ایران، کذب گفته است/ رزمندگان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ از رزمندگان متولد دهه ۳۰ و ۴۰ شجاعانهتر و شهادتطلبتر جنگیدند
موگویی: حاجآقا؛ اسرائیل میگفت حدود ۵۰ درصد لانچرهای ایران را مورد هدف قرار داده است.
قالیباف: هرگز اینگونه نبوده است. آنها خودشان میدانند و من هم به شما میگویم که ما مدیون جوانان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ هستیم. در مراسم سالروز اربعین شهدای جنگ ۱۲ روزه در هوافضا، خاطرهای گفتم که به زمان حیات حاجقاسم بازمیگشت که از خود میپرسیدیم آیا اگر روزی جنگ شود، متولدین دهه ۶۰ و ۷۰ در آن زمان همچون رزمندگان متولد دهه ۳۰ و ۴۰ میجنگند؟ چون نسل تغییر کرده است. باور همه ما این بود که اینگونه نیست؛ اما در جریان عملیات وعده صادق ۳ همه ما به چشم دیدیم که رزمندگانی که پای لانچرها و پدافندها بودند، از رزمندگان تخریبچی زمان جنگ که از شجاعترین و شهادتطلبترین افراد لشکرها برای معبرگشایی بودند، شجاعانهتر جنگیدند.
ما با شهید سلیمانی، شهید باقری، شهید رشید و شهید حاجیزاده درباره این موضوعات صحبت کرده بودیم. من در آن مراسم به مردم گفتم ما روح این شهدا را در این مراسم حاضروناظر میبینیم؛ لذا همینجا شهادت میدهم این بچهها شجاعانهتر از رزمندگان دوران دفاع مقدس جنگیدند بهویژه که احتمال شهادت آنها پای قبضه بالای ۷۰ درصد بود. موردهایی داشتیم که گروه اول پای لانچر میرفتند و شهید میشدند، گروه دوم میرفتند و شهید میشدند و گروه سوم که پایکار میرفت، میتوانست شلیک کند.
قدرت آتش ما در حوزه موشکی و توان لانچرها از تصور دشمن بیشتر بود
ازاینرو الحمدلله در بحث لانچر و شلیک آنچنان قدرت آتشی داریم که دشمن تصور چنین قدرتی را نداشت و ندارد؛ نه در آن روزی که مقر آمریکاییها را زدیم و نه وقتی که آخرین قسمت موشکها را آن روز صبح و بعد از آن شلیک کردیم. همه اینها ظرفیت عملیاتی ماست.
موگویی: آن روزها به شهر موشکی سرکشی کردید؟
قالیباف: نه آن روزها نرفتم؛ چون کارهای دیگری داشتیم؛ اما بهصورت مرتب و لحظهای با بچهها در ارتباط بودیم و کار آنها را دنبال میکردیم.
موگویی: بعد از جنگ چطور؟
قالیباف: بله بعد از جنگ دنبال کردیم.
موگویی: وضعیت آنها چگونه بود؟
قالیباف: روحیه همه آنها خوب بود.
وضعیت آفندی و قدرت آتش ما در حوزه تاکتیکی و تکنیکی بهگونهای است که اگر دشمن حمله کند، قطعاً ضربه سنگینتری را متحمل خواهد شد
موگویی: کمی اطلاعات محرمانه بدهید.
قالیباف: واقعاً میگویم، امروز الحمدلله وضعیت آفندی و قدرت آتش ما در حوزه تاکتیکی و تکنیکی بسیار خوب است و اگر مجدداً خیال حمله به سر دشمن بزند، قطعاً از عملیات وعده صادق ۳ محکمتر و دقیقتر عمل خواهیم کرد. من از فاصله میان عملیات هلی وعده صادق ۱ و ۲ و عملیات وعده صادق ۲ و ۳ گفتم؛ لذا اگر عملیات وعده صادق ۴ رخ بدهد، قطعاً تجربیات بیشتر و بهتری کسب کردهایم تا عملیات کنیم. وقتی روندی که رژیم صهیونیستی طی ۸۰ سال طی کرده را دیدهایم، باید امروز برای اینکه آنها متجاوز نباشند، محکم و قاطع باشیم و محاسبات آنها را به هم بریزیم تا بدانند اگر بزنند، میخورند.
دکتر پزشکیان هیچ تردید و مخالفتی با عملیات وعده صادق ۲ نداشت و در حمایت از نیروهای مسلح درنگ نکرد
موگویی: آیا دولت با عملیات وعده صادق ۲ مخالف بود و دکتر پزشکیان برای آن تردید داشت؟
قالیباف: خیر بههیچوجه. انصافاً هماهنگی میان سران قوا، میان اعضای شورایعالی امنیت ملی بسیار بالابود و چون اشاره کردید شخص آقای پزشکیان هیچگاه در حمایت از نیروهای مسلح و پشتیبانی از آنها و حمایتهای مادی که نیاز بود و باید انجام میشد، لحظهای درنگ نکرد و نهتنها درنگ نکرد؛ بلکه بهواقع کمک کرد و من شاهد و ناظر همه جلسات بودهام.
موگویی: در جلسات شورایعالی امنیت ملی که درباره عملیات وعده صادق ۲ تصمیمگیری شد، تردید، انقُلت یا صحبتی از سوی دولت یا اطرافیان آنها نشد؟
دکتر قالیباف: اصلاً و بههیچوجه.
موگویی: پس فاصله میان عملیات وعده صادق ۱ و ۲ صرفاً به دلایل فنی بود.
قالیباف: بله دلایل فنی و نوع آرایش و تکنیکی که باید داشته باشیم.
طی ۱۲ سال با دو شخصیت از بشار اسد روبرو بودیم
موگویی: ما اینهمه شهید در سوریه دادیم و امکانات مادی در اختیار قرار دادیم؛ اما در نهایت این کشور را از دست دادیم؛ اما حکومت بشار اسد نیز سقوط کرد.
قالیباف: اگر بخواهم روشن و شفاف بگویم باید حرف آخر را ابتدا بزنم و بعد تحلیل کنم. ما واقعاً طی این مدت ۱۲ساله با دو شخصیت بشار اسد روبرو بودیم. نخست، بشار اسد زمان داعش بود که این گروه تروریستی ابتدا در سوریه رشد کرد و بعد به عراق و سپس تا نزدیکی مرزهای ایران آمد و یکی از علتهای حضور ما در سوریه نیز بهخاطر همین حفظ منافع ملی خودمان بود. بههرحال داعش دستپرورده آمریکا بود و ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۱۶ اعتراف کرده بود که آمریکا داعش را در منطقه تأسیس کرد و مدارک و شواهد آن وجود دارد.
روایت دکتر قالیباف از شخصیت اول بشار اسد از قول شهید سلیمانی/ بشار در زمان داعش، شخصیت بسیار محکمی داشت
خود بشار اسد در آن زمان شخصیت بسیار محکمی داشت. حتی زمانی رسیده بود که تیر سلاح کلاش به کاخ بشار اسد اصابت میکرد به این معنا که دشمن بسیار به مرکز حکومت دمشق نزدیک شده بود. حتی شهید سلیمانی به من میگفت باقر آن روزها که این اتفاقات افتاد من به بشار گفتم شما اینجا را خالی کنید و با هلیکوپتر به نقطه دیگری بروید؛ اما بشار قبول نکرد و گفت امشب را نیز اینجا میمانم و اگر این روند ادامه یافت، تغییر مکان میدهم. شهید سلیمانی میگفت به بشار گفته است من به لحاظ امنیتی، مصلحت نمیدانم اینجا بمانید؛ اما بشار اصرار کرد که نه اگر من از اینجا جابهجا شوم، در انگیزه ارتش و سایر نیروها سستی ایجاد میشود؛ لذا امشب را نیز صبر میکنیم. شهید سلیمانی میگفت زمانی که دیدم بشار اسد تا این حد محکم است، من نیز از او حمایت کردم و گفتم بایست و ما نیز تمام تلاش خود را میکنیم.
موگویی: یعنی آن زمان حاجقاسم هم کار سوریه را تمام شده میدانست.
قالیباف: بههرحال بشار اسد رئیسجمهور کشور بود و حفظ این شخصیت در معادلات سیاسی و نظامی بسیار مهم بود و در نهایت تصمیم بر این شده بود که او برود و نیروهای نظامی بمانند؛ اما در نهایت خود بشار قبول نکرد و این حاکی از اراده جنگیدن و روحیه ایستادگی او بود. حاجقاسم نیز به من گفت قالیباف، همه اتفاقات در سوریه از صبح فردای آن روز افتاد گویی خداوند درِ پیروزی را بهسوی سوریه باز کرد و داعش دچار تزلزل شد و توانستیم آنها را جمع کنیم.
روایت دکتر قالیباف از شخصیت دوم بشار اسد در جریان سفر رسمی خود به سوریه/ بشار، بیاراده شده بود
بعد از شهادت شهید سلیمانی و زمانی که رئیس مجلس بودم سفر رسمی به سوریه داشتم و حدود ۲ ساعت و نیم با بشار اسد گفتگو کردم. پیشازاین دیدار نیز بازدید غیررسمی از منطقه حلب، ادلب و جبهه سوریه داشتم و بعد از بازگشت با بشار که از قبل هم با او آشنایی داشتم، گفتوگو کردم. من به او از سابقه رزمندگی خود گفتم که بر اساس آن، طی بازدیدهایی که از سوریه داشتهام متوجه شدم در حال حاضر حدود ۵ سال است هیچ عملیات جنگی در منطقه ادلب صورت نگرفته درحالیکه شرایط نشان میداد، تروریستها در آن منطقه فعال هستند و ضعفهایی در حوزه دیپلماسی وجود دارد. نتایج نشست آستانه بهدرستی پیش نمیرفت و در حوزه سیاسی و دیپلماسی مشکلاتی وجود داشت؛ ازاینرو به او گفتم، شما باید ادلب را جمع کنید و حداقل زیر آتش نگاه دارید.
من آن زمان واقعاً این اراده و استقامت را در بشار اسد ندیدم. ازاینرو تردید در شخص خود بشار، تغییر در تصمیمات، فضای قدرت نظامی و میدان و فشار به مردم کار را به اینجا رساند. کاری که رژیم آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام میدهند این است که به مردم فشار بیاورند و آنها را در دوگانگی قرار دهند تا کشور کلنگی شود که خطر این کار بهاندازه خطر تهاجم است. ازاینرو ما همواره باید به این نکته نیز توجه کنیم و این شیوه کار آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تأمین امنیت مرزها و توسعه سرزمینی را بشناسیم.
در نهایت در همان جلسه بود که به تغییر رویکرد بشار اسد پی بردم که به سمت تسلیم پیش رفت و دولت سقوط کرد.
اگر هنوز در سوریه بودیم، جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران رخ نمیداد
موگویی: ما نمیتوانستیم کاری انجام دهیم؟
قالیباف: نمیگویم نمیتوانستیم کاری انجام دهیم چرا که شاید میتوانستیم کاری کنیم؛ اما دیر شده بود. اجازه دهید با صراحت بگویم؛ مردم ایران زمان جنگ خودمان دو گروه بودند که گروهی میجنگیدند و گروهی نیز به هر دلیلی به جبهه نمیرفتند؛ اما پشتجبهه هم تحلیلهای بیربط برای جنگ نمیکردند؛ تحلیل بیربط برای جنگ از بعد از دوران جنگ آغاز شد. یعنی از ابتدای دهه ۷۰ بود که میگفتند چرا آتشبس نخست صدام را نپذیرفتید و این حرفهای مُفت را بعد از سال ۷۰ زدند و پیش از آن، این حرفها نبود و همه یکپارچه از رزمندگان حمایت میکردند.
شما میگویید اگر ما امروز در سوریه بودیم، قطعاً حمله اخیر رژیم صهیونیستی به ایران رخ نمیداد و ما همان جا با رژیم میجنگیدیم. (این درست است؛ اما تحلیلهای آن زمان را هم به یاد بیاورید) هم اکنون نیز جنگ ۱۲ روزه تمام شده اما تحلیل برخی رسانهها را ببینید. این افراد میفهمند انسجام مهم است؛ اما میخواهند در حوزه دفاع، مقابله، ایستادگی و مقاومت تردید ایجاد کنند.
تحلیل اقدامات نظامی که برای حفظ امنیت ملی است، باید در محافل خصوصی باشد و آب به آسیاب دشمن ریخته نشود
موگویی: یعنی آن زمانی که میتوانستیم کاری برای سوریه انجام دهیم؛ اما انجام ندادیم به علت تردید بود؟
دکتر قالیباف: نه. اوایل دوران دفاع از حرم را به یاد بیاورید. آیا وقتی شهدا را از سوریه میآوردند، علنی میشد و مردم برای تشییع به معراج شهدا میآمدند؟
موگویی: نه مخفیانه بود.
قالیباف: این یعنی چه؟ یعنی عدهای هستند که همواره غر میزنند و متوجه امنیت ملی نیستند. اگر این نقدها در محافل خصوصی باشد تا مسئولان آن را دنبال کنند خوب است؛ اما زمانی که آب به آسیاب دشمن میریزند، ایراد دارد.
چین هم باید در کنار روسیه در سوریه ایفای نقش اقتصادی میکرد
موگویی: یعنی جریانات داخلی در حضور ما در سوریه و نگاهداشتن بشار تردید ایجاد کردند؟
قالیباف: بههرحال تصمیمگیری برای این قضیه صورت نگرفت. من معتقدم روزی که روسیه به سوریه آمد و دخالت کرد، سایر قدرتهای اقتصادی نیز باید در این کشور ایفای نقش میکردند؛ برای مثال کشور چین که انگیزههای بسیاری نیز داشت باید حضور پیدا میکرد. آنها میتوانستند احداث برخی کارخانهها در سوریه را دنبال کنند و انگیزه این کار را نیز بر اساس اهداف و نگاههای خود دارد. آنها میتوانستند از ظرفیتهای حوزه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی استفاده کنند. اکنون نیز باید به این موضوعات توجه کنیم. بههرحال زمانی که میخواهیم در قدوقواره یک قدرت منطقهای باشیم باید دیپلماسی آن را نیز دنبال کنیم؛ اما متأسفانه این دیپلماسی را آنقدر به مذاکره چند گروه و میدان تقلیل دادیم که از موضوعات بزرگ اثرگذاری کار سیاسی جا ماندیم.
استراتژی اقتصادی و سیاسی باید متوازن با استراتژی دفاعی پیش بروند
موگویی: یعنی تلویحاً میگویید دیپلماسی در سقوط سوریه مقصر بود.
قالیباف: من میخواهم بگویم وقتی ما حرکتی را آغاز کردهایم، استراتژیهای بخشی نیز باید متوازن با آن پیش بروند؛ یعنی زمانی که ما در استراتژی حوزه دفاعی رشد میکنیم، به همان نسبت نیز باید حوزه اقتصاد و سیاست را پایکار داشته باشیم که نیامدند. اگر اینها نسبت به یکدیگر، جلو و عقب بایستند، شرایط نامتوازن خواهد شد و آسیبپذیر میشویم.
شخص بشار اعلام کرد به مستشاران نظامی ایرانی نیاز نداریم؛ ما هم در امور داخلی کشورها دخالت نمیکنیم
موگویی: اگر حاجقاسم بود نیز این اتفاق رخ میداد؟ یک حرف این بود که نیروی قدس تعلل کرد؛ یعنی آقای قاآنی نتوانست نقش حاجقاسم را بازی کند.
قالیباف: من در حال تشریح دقیق موضوع هستم. نخست اینکه خود بشار بیانگیزه شده بود و میگفت نیاز نداریم مستشاران شما بیش از این اینجا باشند، بهجای اینکه بگوید نهتنها مستشار نیاز داریم؛ بلکه به تصمیم شما برای آوردن ۴ تیپ و لشکر هم لازم داریم، اینگونه میگفت. البته مشخص نیست ما اصلاً این را هم قبول کنیم؛ اما یک زمانی او این را میخواهد و زمانی هم هست که میگوید خودم میتوانم اداره کنم. بههرحال آنجا یک کشور است و ما نمیتوانیم بگوییم شما کشور نیستید.
من میگویم همینکه روسیه در حوزه نظامی وارد شد آیا نمیتوانستیم چین را هم در منطقه دخیل کنیم؟ قطعاً میتوانستیم. ما مگر نمیگوییم باید با یکجانبهگرایی آمریکا مقابله کنیم؟ ما نمیتوانیم به آمریکا بگوییم رفتار اربابورعیتی نداشته باشد؛ بلکه ما باید یک دوپارگی در سطح دنیا ایجاد کنیم تا آمریکا بداند نباید رفتار اربابرعیتی داشته باشد و وقتی دنبال چنین هدفی هستیم باید چین، روسیه و سایر قدرتها را نیز در منطقه دخالت بدهیم و با همسایههای خود مرتبط باشیم. امروز وضعیت همسایههای منطقهای ما را ببینید. نمیخواهم نام ببرم؛ اما برخی از این کشورها در حوزه تروریستی به سقوط بشار اسد کمک کردند و کار را پیش بردند.
کشورهایی که در حوزه تروریستی به سقوط بشار اسد کمک کردند، امروز از ناحیه رژیم صهیونیستی احساس خطر کردهاند
موگویی: ترکیه. ما که میتوانیم اسم ببریم.
قالیباف: ولی امروز همان کشور ارتباط اقتصادی خود با رژیم صهیونیستی را قطع کرده چرا که از این ناحیه احساس خطر کرده و احساس میکند این کاری که رژیم امروز در سوریه میکند، فردا با منطقه کردنشین کردستان ترکیه و بعد از آن با یک کشور اسلامی دیگر نیز خواهد کرد.
دیپلماسی ما نیز در چنین وضعی باید تلاش کند. هیچکدام از همسایگان ما نباید هرگز از ناحیه ما احساس خطر کنند. دیپلماسی ما کجاست؟ سیاست خارجی ما کجاست؟ اقتصاد ما که باید بر اساس آن، کار را دنبال کنیم کجاست؟ ما ظرفیت این قدرت را داریم. زمانی که میخواهیم کاری را انجام دهیم و بگوییم با چه کسانی کار انجام میدهیم یا نمیدهیم باید سه شرط را مدنظر قرار دهیم؛ اینکه ما با آنهایی ارتباط خواهیم داشت که با ما منافع مشترک، دوست مشترک و یا دشمن مشترک دارند. اینها میتوانند هدف ما برای اقدامات راهبردی باشند.
مصاحبه ما برای تبیین و روشنشدن جوانان است/ رژیم صهیونیستی به کسی رحم نمیکند
موگویی: از هفتههای قبل جنگ ۱۲ روزه، بوی جنگ میآمد. شما تحلیل را آنقدر می پیچیانید و به مسیر دیگری میبرید که من موضوعات اصلی را فراموش میکنم.
قالیباف: اینگونه نیست. من جاهایی که میگویید خالیبندی شده، موضوع را نگاه میدارم تا قانع شوید. حضرت آقا فرمودند دوستانی که بر اقشار مختلف تأثیرگذار (به تعبیر من انسان – رسانه) هستند، سعی کنند زمانی صحبت کنند که اطلاعاتشان دقیق است. زمانی که اطلاعات ناقص باشد، تحلیلها دقیق نخواهد بود. ازاینرو من در این مصاحبه که به درخواست شما و بر اساس احساس وظیفه من صورت گرفت، میخواهم موضوعات را تبیین کنم تا جوانان ما روشن شوند. هسته سخت ما ۹۰ میلیون نفر هستند و همه باید بدانند که این رژیم خطری برای جمهوری اسلامی، ایران، همه جامعه ما و همه منطقه است. رژیم صهیونیستی به کسی رحم نمیکند و ملاحظه هیچ کشوری را ندارد.
شما غزه را ببینید که میخواهند روی خون مردم، منطقه آزاد احداث کنند و ما انجام این کار را میبینیم. زمانی که آمریکا گفت در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه منافع داریم، امام (ره) فرمودند تو غلط میکنی در منطقه، منافع داری چرا که منافع این منطقه برای اهالی این منطقه است. ازاینرو بههرحال آنها در این منطقه منافع دارند و در اقتصاد سیاسی، راهبرد خود را دنبال میکنند.
رژیم صهیونیستی با هدایت آمریکا بهصورت گامبهگام برای شروع جنگ مستقیم علیه ایران، پیش آمد
موگویی: به جنگ ۱۲ روزه باز گردیم. از هفتههای پیش از جنگ، بوی جنگ میآمد. سؤال من این است که آیا شما آمادگی آن را داشتید و آیا به مذاکرات امیدوار بودید؟ در دولت برخی امیدوار بودند و برخی هم امیدوار نبودند. من درباره شخص آقای قالیباف میپرسم. آیا شما یک هفته قبل از وقوع جنگ میدانستید که هفته بعد جنگ میشود؟
قالیباف: من مطمئن بودم جنگ در پیش است؛ اما درباره زمان آن نمیتوانستم نظر بدهم. ما از یک ماه قبل میدانستیم که وقوع جنگ ظرف یک هفته تا یک ماه انجام میشود و حتی در ماههای آخر همواره میگفتیم این هفته یا هفته بعد جنگ آغاز میشود. این موضوع نیز روشن است. مسیر رژیم صهیونیستی در یکچرخه صلح، جنگ و گفتگو جلو میرود. مگر ما لبنان و سوریه را ندیدهایم؟ پیشازاین، رژیم صهیونیستی هر وقت جایی از لبنان یا سوریه را مورد هدف قرار میداد، جایی را نمیزد که ما حضور داشته باشیم. در گام بعدی اول به ما اطلاع میداد که سپاه در این نقطه نباشد، چرا که میخواهد حمله کند و مثال آن T۴ است. در گام بعدی جایی را مورد هدف قرار داد که یک یا دو نفر از افراد ما نیز شهید شدند و گام بعدی جایی را که سپاه نیز حضور داشت مورد هدف قرار داد و این روند بود که به جایی رسید که سفارتخانه ما را نیز مورد اصابت قرار دادند و بعد از آن هنیه را در ایران به شهادت رساندند و در نهایت جنگ ۲۳ خردادماه رخ داد.
حمله جنگندههای آمریکا علیه ایران، حین مصاحبه صلح ترامپ بود
هدایت این اقدامات در تمام مدت به دست آمریکا بوده است. در تمام این زمان نیز آمریکاییها دم از مذاکره و صلح میزدند. ازاینرو ما کاری با رژیم صهیونیستی نداریم؛ بلکه آمریکاییها طرف ما هستند. زمانی که ما از صلح و صداقت آمریکایی میگفتیم منظورمان همین بود. زمانی که B۲ ها آمدند و ایران را بمباران کردند را ببینید. این جنگندهها حدود ۹ هزار کیلومتر مسیر رفتوبرگشت را طی کردند و ساعتها در راه بودند؛ اما در همین زمان بود که ترامپ در مصاحبه خود صحبت از صلح میکرد؛ یعنی در همان زمانی که هواپیماهای آنها در حال طی مسیر برای بمباران کشور ما بودند.
روز ۲۳ خرداد جنگ آغاز شد و روز یکشنبه ۲۵ خرداد قرار ششمین دور مذاکرات با آنها را داشتیم. آنها ما را در یک شرایط صلح تحمیلی و جنگ تحمیلی قرار داده بودند و اجبار به انتخاب یکی از آنها میکردند. یعنی صلح آنها نیز اینگونه است. آنها در جریان مذاکره به دنبال نتیجه برد – برد نیستند و میخواهند ما داوطلبانه شروط آنها را بپذیریم تا زندگی خوب برای ما فراهم کنند؛ این یعنی عزت و استقلال خود را بدهیم. همه اینها را گذشته به ما نشان داده است. یکی از حسنهای این روزها این است که این تضادها بهوضوح در کنار یکدیگر دیده میشوند.
موگویی: یعنی شما میگویید، منتظر جنگ بودید.
قالیباف: بله حتی آن شبی که این اتفاق رخ داد، آقای حاجیزاده در مقر فرماندهی خود حضور داشت و ازآنجاییکه آقای محرابی تا ساعت ۴ و ۵ عصر احتمال حمله را میداد نزد ایشان رفته بود. شهید سلامی نیز همان شب به این قطعیت رسیده بود که حمله صورت میگیرد و حدود ۸ شب بود که به مقر فرماندهی خود رفت و حتی با آقای جبلی تماس گرفت و درباره احتمال جنگ گفت. ازاینرو ما در این حوزه غافلگیر نشدیم.
موگویی: اما تصور نمیکردید فرماندهان را در مرحله اول مورد هدف قرار دهند.
قالیباف: بله در این حوزه غافلگیر شدیم و چنانچه پیشازاین نیز گفته بودم، ما در زمان عملیات غافلگیر نشدیم؛ بلکه در شیوه عملیات غافلگیر شدیم.
روایت قالیباف از شب اول حمله رژیم صهیونیستی/ بعد از اولین موشک که به شهرک شهید چمران خورد، بهسرعت خود را به مجلس رساندم
موگویی: سردار، شما آن شب کجا بودید؟
قالیباف: پنجشنبه با آقای قاآنی و آقای پاکپور هر سه در مراسمی در مشهد حضور داشتیم و تا بعد از نماز مغرب و عشاء گرفتار همین بحث بودیم. علیرغم اینکه فردای آن روز جمعه بود و قصد داشتم سری به پدر و مادرم بزنم که مدتها بود آنها را ندیده بودم و میتوانستم جمعه بمانم و بعد به تهران بازگردم، به واسطه تماسها درگیر بودم و دغدغه داشتم و تصمیم گرفتم همان شب به تهران باز گردم که حدود ۱۲ شب به تهران و حدود یک صبح به منزل رسیدم. ساعت ۵ دقیقه مانده به ۳ صبح بیدار بودم که اولین موشک به شهرک شهید چمران زده شد ازآنجاییکه از قبل ذهنیت داشتم، احساس کردم انفجاری از جنس دیگری است. اذان صبح که شد، دیگر برای نماز نماندم و خانواده را نیز خبر کردم و گفتم حواستان جمع باشد. من بهسرعت خود را به اینجا که هم اکنون هستیم؛ یعنی مجلس رساندم. حدود ساعت ۳ و نیم بود که به مجلس رسیدم.
تماسهای خود را آغاز کردم و با آقای سلامی و غیره تماس گرفتم؛ اما کسی پاسخگو نبود. اولین کسی که مطلع بود و تماسم را پاسخ داد آقای فدوی بود که حدود ۲۰ دقیقه مانده به ۴ صبح تلفن را برداشت و شرایط را تشریح کرد. او ابتدا به من گفت آقای سلامی اینجاست که گفتم گوشی را به او بده که گفت اینجا هست؛ اما این اتفاق افتاده و ساختمان مورد اصابت قرار گرفته و او به شهادت رسیده و بعد از آن گفت آقا رشید هم به شهادت رسیده است.
من پیشازاین ساکن شهرک شهید دقایقی بودم و ساکنان را میشناختم؛ ازاینرو با همسایه آقا رشید یعنی منزل شهید سلیمانی تماس گرفتم که زینب خانم گوشی را برداشت و تا فهمید من پشت خط هستم گفت عمو این اتفاقات رخداده و همه مسائل را توضیح داد. آنجا بود که به طور دقیق متوجه شدم چه شده است لذا ۴۵ دقیقه به طول انجامید تا ابعاد مختلف کار برایم روشن شود و از همان زمان کارهای خود را آغاز کردم.
بعد از حضور در مجلس، اول وضعیت سران قوا را پیگیری کردم و آقای پزشکیان را از تبریز به تهران بازگرداندیم/ در مرحله بعد وضعیت فرماندهان نظامی را پیگیری کردم
موگویی: چهکار کردید؟ جزئیات را بگویید.
قالیباف: جزئیات آن را نخواهید. اما طبیعتاً دو کار جدی را باید آغاز میکردم. نخست اینکه حوزه مجلس را در اولویت قرار میدادم و بعد از آن دولت را پیگیری میکردم. آن شب حدود ساعت ۴ صبح بود که آقای پزشکیان را در تبریز پیدا کردم و آقای اژهای نیز منزل خود بود. بررسی کردم آقای پزشکیان را با پروازی که آماده میکنم به تهران بازگردانیم؛ اما بعد با بررسی شرایط، گفتم آقای پزشکیان معطل نشو، در ماشین بنشین و از جاده بیا و مرتب هم با هم تماس داشته باشیم. حتی فکر کردم هواپیمایی به زنجان بفرستم یا با هلیکوپتر به تهران برگردد؛ اما شرایط بهگونهای بود که نمیشد و باید با ماشین به تهران میآمد. در نهایت حدود ساعت ۱۱ صبح بود که یکدیگر را در تهران دیدیم و به همراه آقای اژهای موضوعات را دنبال کردیم.
بخش دیگر کار اینگونه بود که آن شب آقای سید مجید موسوی که اکنون فرمانده هوافضاست نیز مشهد بود و با ماشین به تهران آمد و آقای قاآنی نیز آمد و من که بچههای هوافضا را میشناختم به همراه آنها، کار را دنبال کردم. حضرت آقا نیز از همان ابتدا بهسرعت فرماندهان جدید را جایگزین فرماندهان شهید کردند و به آنها حکم دادند؛ آنها را دیدند و دستورات لازم را دادند و با همه دیدار کردند. اینکه برخی میگفتند به آقا دسترسی نیست، اینگونه نبود. از آن روز هر روز با آقای پاکپور و وزرا در ارتباط بودم و جلسات متعدد داشتیم. هماهنگیهای خوبی هم انجام شد و شما نیز دیدید که واقعاً فرمانده کل قوا یعنی شخص حضرت آقا در مدیریت دفاع و مدیریت کشور، دقیق عمل کرده و همه ابعاد را دنبال کردند.
جلسات شورایعالی امنیت ملی تشکیل میشد که البته حادثهای هم رخ داد؛ اما نمیدانم چرا اینگونه مطرح شد. در جلسه شورایعالی امنیت ملی هیچگاه همه ما با هم یکجا نبودیم. جاهای ما همواره پراکنده بود و اینگونه نبود که تصور کنید بدون هماهنگی صورت میگرفت؛ بلکه همه رعایت میکردیم؛ اما بالاخره اتفاقی رخ داد. البته شاید منجر بهاتفاق تلخی میشد و باید به گونه دیگری کار پیش میرفت و من نمیخواهم وارد جزئیات آن شوم؛ اما در نهایت کار بهگونهای پیش رفت آقای ویتکاف پیام آقای ونس را بهصورت مکتوب برای آقای عراقچی فرستاد که من حاضرم هر کجایی که شد با شما ملاقات کنم تا جنگ متوقف شود. یعنی نشان داد کار، جبهه خود را پیدا کرده و قدرت آتش، خود را نشان داده است.
عملیات وعده صادق ۳، دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی را در هم شکست
دشمن همواره دکترینی داشت؛ دکترین رژیم صهیونیستی این است که اولاً در امنیت داخلی میگوید امنترین نقطه دنیا، چارچوب رژیم صهیونیستی است. همچنین میگوید هر عملیات و حملهای قرار باشد به این رژیم صورت گیرد، آن را در مبدأ منهدم میکند و اجازه نمیدهد به سرزمین آنها برسد و اگر از مبدأ نیز به فضای سرزمینی آنها وارد شد، گنبد آهنین امکان ورود به فضا را نمیدهد و منهدم میشود.
همه اینها در حالی بود که ما واقعاً در عملیات وعده صادق ۳، بهتر، کاربردیتر و مؤثرتر از عملیات وعده صادق ۱ و ۲ عمل کردیم. البته آسیب هایی هم دیدیم که در فرماندهان و تجهیزات پدافندی بود اما آنها هرگز نتوانستند قدرت آتش ما را متوقف کنند. قدرت آتش ما هر روز، مؤثرتر و پرحجم تر سراغ آنها رفت و نواخت تیر ما ۲۴ساعته شده و هر زمان اراده کردیم، هر کجا را بزنیم، توانستیم مورد هدف قرار دهیم در حالی که آنها توقع چنین قدرتی را نداشتند. حتی دیدید که موشک های تات پایگاه سنتکام در قطر با ۱۴ موشکی که از ایران شلیک شد، مورد اصابت قرار گرفت و آنها اعتراف کردند به حدود ۷ تای آنها اصابت کرده و تصاویر ماهواره ای نیز آن را نشان دادند.
پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی بر اساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی و بر اساس تأیید حضرت آقا بود
موگویی: روند آن را تشریح میکنید؟ چرا که شب آخر بسیار مهم بود.
قالیباف: در تشریح روند آن باید بگویم اولاً پاسخ به حملات بر اساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی و بر اساس تأیید حضرت آقا بود. فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) و نیروهای مسلح نیز بهصورت مستقیم با ایشان است و مصوبات شورایعالی امنیت ملی نیز به تأیید ایشان میرسد. در خصوص این موضوع، تصمیم بر این بود که چون رژیم صهیونیستی زده است، ما نیز باید بزنیم. وقتی آمریکا هم ما را زد بنا شد تا ما هم آنها را بزنیم، ازاینرو مکلف بودیم تا این تصمیم درست را که ابلاغ شده بود، اجرا کنیم.
در نهایت، کمتر از ۲۴ ساعت بعد از عملیات آنها، این کار را پاسخ دادیم. اینکه کجا را بزنیم و چگونه بزنیم از جمله کارهای عملیاتی است که بر عهده شورایعالی امنیت ملی است که هم دوستان نظامی و هم دوستان سیاسی در آن حضور دارند.
من در حادثه جنگ ۱۲ روزه، واقعاً دوزیست بودم؛ یعنی هم یک رزمنده بودم و رزمندگی میکردم و هم رئیس مجلس بودم و کار مجلس را انجام میدادم. یک روز هم مجلس را تعطیل نکردیم و ایستادیم و حتی چند قانون به تصویب رساندیم درحالیکه اگر شرایط جنگی نبود، این کار چند ماه زمان میبرد. بحث مربوط به ضدجاسوسی، تعلیق همکاری، بهکارگیری پهپادها از جمله قوانینی بودند که طی این چند روز جنگ تصویب شد و شورای نگهبان نیز آن را تأیید کرد. نمایندگان از صبح زود پایکار بودند و ساعت ۹ صبح جلسات به پایان میرسید. از سوی دیگر نیز در خدمت آقای پاکپور بودم و در جلسات شورایعالی امنیت ملی و سران قوا شرکت میکردم.
موگویی: طی این یک هفته شما هیچ ارتباطی با رهبری داشتید؟
قالیباف: بله. تماس مستقیم ما بهصورت مرتب برقرار بود. زمانی که فرماندهان جدید منصوب شدند بهصورت حضوری خدمت ایشان رفتند و حکم و دستورات جدید را دریافت کردند و بعد از آن با همکاری در موضوع، امور را دنبال کردیم.
در زمان جنگ ۱۲ روزه دستورات مستقیم از رهبری گرفته میشد
موگویی: یعنی با ایشان درباره موضوعات گفتوگو میکردید؟
قالیباف: بهصورت دقیق و روزی حداقل دو بار در ارتباط بودیم و همه دادهها و اطلاعات خدمت ایشان میرسید و دستورات گرفته میشد. آنها را دنبال میکردیم و نتیجه بازخوردها را نیز اطلاع میدادیم. توجه داشته باشید که ما در شورایعالی امنیت ملی و میان سران، خیلی اوقات کار خود را با پیک انجام میدادیم و بهصورت حضوری یکدیگر را نمیدیدیم و اگر حضوری هم بود، دونفری، سهنفری و یا پنجنفری در مکانهای مختلف یکدیگر را ملاقات میکردیم تا آسیبها به حداقل برسد و این طبیعی بود چرا که دشمن تسلط اطلاعاتی و فناورانهای داشت که از طریق همان نیز چنین اقداماتی کرده بود.
دوستان گاهی حرف از نفوذ میزنند، تصور این است که آنها همهجا جاسوس دارند. من منکر جاسوسی نیستم؛ اما میخواهم بگویم سهم این جاسوسی تنها ۵ درصد بود و جمعآوری و گردآوری اطلاعات طی سالها و دسترسی به فناوریها برای ورود به این حوزهها و استفاده از هوش مصنوعی تأثیر بیشتری داشت و عامل انسانی را چندان دخیل نمیدانم.
موگویی: یعنی ما در این حوزه دنبال امثال کشمیریها در دولت یا جاهای دیگر نگردیم.
قالیباف: بله. وقتی شما سیستمعاملی همچون iOS و اندروید در حوزه ارتباطی دارید که آمریکاییها به صفر تا صد آن را تسلط دارند و بحث پیجرها نیز از این طریق رخ داد باید بدانیم که سهم این حوزه زیاد است. همین ماشینهای هوشمند که خروجی کارخانه ایرانخودرو هستند اینگونه است که اگر قسط یک ماشین چینی آنها عقب بیفتد، آنها ماشین را نمیدهند تا کارخانه قسط آن را پرداخت کند. این همان جایی است که میگوییم باید بفهمیم در همه ابعاد اعم از اقتصادی، نظامی، تاکتیکی، تکنیکی و رسانه تغییراتی رخداده است.
اسنپ بک، شرایط اقتصادی را بدتر نمیکند؛ اما بهخاطر بیدقتیها، فشار روانی میآورد
موگویی: شما با اصل مذاکره از سوی دولت موافق هستید؟
قالیباف: ببینید اروپاییها در حوزه اسنپ بک چه میگویند. اسنپ بک در حوزه اقتصادی یعنی تحریمهای یکجانبه آمریکا هم وسیعتر خواهد بود و همچون کار آمریکاست قطعاً ضمانت اجرایی دارد. اسنپ بک فشار اقتصادی به این معنا که بخواهد شرایط بدتر شود، نیست؛ اما قطعاً فشار روانی میآورد که بهخاطر بیدقتیهاست.
اما در حوزه اسنپ بک باید ببینیم که مگر اروپاییها به تعهدات خود در حوزه برجام عمل کردهاند که امروز بخواهند به اسنپ بک عمل کنند؟ به هیچکدام عملنکردهاند اما باز هم حرف از موشکی میزنند.
موگویی: پس چرا میگویید مذاکره کنیم؟
قالیباف: ویژگی ما ایرانیها و انقلابی که کردیم این است که قدرت ما منطقهای است به شرطی که دشمن ما که آن طرف نشسته، منطق قدرت و زور نداشته باشد چرا که وقتی منطق آنها زور باشد میگویند باید این شرط را داوطلبانه بپذیرید. امروز اروپاییها میگویند اگر ما اسنپ بک را فعال نکنیم، موشکی چه میشود. شما فرض کنید اینها به ما حمله میکردند و ما موشکی نداشتیم، جز این بود که ناچار میشدیم صلح تحمیلی را بپذیریم؟ آیا ما میتوانیم سر موضوع موشکی مذاکره کنیم؟ باید به این نکات توجه کنیم.
موگویی: بالاخره با این موضعی که طرف مقابل دارد مذاکره کنیم یا خیر؟
قالیباف: دستگاه دیپلماسی ما در این بخش بعد از جنگ یعنی توقف آتش، بهصورت مرتب فعال بوده و وزیر امور خارجه بهصورت مرتب با وزرای خارجه اکثر کشورها از کشورهای اروپایی گرفته تا کشورهای جنوب شرق آسیا تماس داشت و ارتباطات همواره برقرار بوده است. آقای عراقچی در میانه جنگ، به ترکیه و ژنو سفر و مذاکرات را دنبال کرد و این همان بخش دیپلماسی است که در حال انجام است؛ اما اگر منظور آنها از دیپلماسی این است که ما به دستورات آنها عمل کنیم، قطعاً اینگونه نخواهد بود.
هیچ وقفهای در تماس میان سران قوا و وزیر امور خارجه نیفتاد
موگویی: آقای عراقچی نیز در این جنگ فرد همراهی بودند؟
قالیباف: ایشان کاملاً همراهی کردند و میخواهم بگویم به لحظه با یکدیگر تماس داشتیم. میان ارتباط ما سران قوا با هم ارتباط با وزیر امور خارجه و ارتباط با نیروهای مسلح هیچوقت فاصلهای ایجاد نشد و تصمیمات نیز مشخص بود و کارهای ستادی لازم نیز انجام شده بود. فرماندهی حضرت آقا نیز برای موضوعاتی که ذکر شد، و برای رفتوآمدها و حضور ایشان در میدان بهصورت مؤثر برقرار بود.
سیارترین عضو شورایعالی امنیت ملی در زمان جنگ بودم/ با ماشین و موتور به جلسات میرفتم
موگویی: من شنیده بودم دکتر پزشکیان با موتور منتقل میشد. شما چطور؟ مجلس مستقر بودید؟
قالیباف: میتوانم بگویم، سیارترین نفر در شورایعالی امنیت ملی من بودم. به این معنا که من با ماشین و موتور حتماً به همهجا سرکشی میکردم مگر اینکه گاهی اوقات موضوعات خاصی بود که باید جلسات چندنفری داشته باشیم و مکانی برای آن مشخص میشد تا با دوستان جلسه بگذاریم؛ اما بیشترین تحرک در رفتوآمد را من داشتم شاید؛ چون سبکبارتر حرکت میکردم. ارتباطات کامل برقرار بود و روزی در این ۱۲ روز نبود که ما یکدیگر را ندیده باشیم. گاهی ۳ یا ۴ نفری و گاهی من با آنها دونفری ملاقات داشتیم و موضوعات را دنبال میکردیم.
روایت قالیباف از قطع آتش میان رژیم صهیونیستی و ایران/ هیچ توافقنامهای درباره آتشبس نداشتیم
موگویی: چه شد که با آتشبس موافقت شد؟ روند آن چگونه بود؟ مصوبهای دراینخصوص وجود داشت؟
قالیباف: اول اینکه آتشبس نشد؛ بلکه قطع آتش شد. هیچ توافقنامه و حرفی میان ما و آمریکا سر این موضوع نشد و فعلاً قطع آتش است. ما ادبیات آتشبس را میشناسیم و این آتشبس نیست. هیچ متن و توافقنامهای نیز میان ما و رژیم صهیونیستی که هیچ ارتباطی با آنها نداریم، وجود ندارد و حتی با آمریکاییها که بانی جنگ بوده، از آن حمایت کرده و مستقیماً در آن دخالت کردند توافقنامهای نداشتیم.
تصمیم قطع آتشگرفته شد. در تصمیماتی که گرفته شد و بر اساس مصوبه پیشنهادی شورایعالی امنیت ملی که توسط حضرت آقا تأیید شد، بنابراین شد که اگر ما پاسخ آمریکا را بدهیم؛ ولی آنها جنگ را ادامه دهند، مجدداً ما آمریکا را میزنیم. رژیم صهیونیستی جنگ را شروع کرده و ما متوقف نمیشویم. از سوی دیگر اگر آمریکا زد و ما زدیم و آنها مجدد ما را نزدند ما نیز آنها را نمیزنیم. این تصمیم خودمان بود و بههیچعنوان این نبود که به آنها اطلاع دهیم. این کار تصمیم نظام و مصوبه شورایعالی امنیت ملی بود. ازاینرو تصمیم بر این شد که تا زمانی که رژیم صهیونیستی ادامه دهد و آمریکا آنها را پشتیبانی کند ما این رژیم و همه منافع آنها را میزنیم. زمانی ونس از طریق ویتکاف دنبال این بود که به ما بگوید نزنید و ما هم نمیزنیم که ما به آنها گفتیم خب شما نزنید و ما هم نمیزنیم اما بدانید که آخرین بخشِ زدن، حق ماست و این شرط را گذاشتیم.
شرط دوم هم این بود که بعد از توقف جنگ، اگر پهپادها یا هواپیماهای آنها وارد فضای ما شود، نقض کرده است. اساماس هایی بهصورت مکتوب زده شد که در اختیار وزارت خارجه و اکنون در اختیار ما نیز هست. ما از ساعت ۴ صبح با آقای عراقچی مرتب در تماس بودیم که در حال بازگشت از سفر اروپا بود و با ماشین از مشهد به سمت تهران میآمد؛ تلفنی هم گفتوگو کردیم. آن شب تهران را خیلی زدند و حملات بیش از هر شب دیگری بود. ما هم با اینکه زده بودیم باز هم ساعت ۶ و نیم صبح زدیم.
موگویی: پس چرا آقای عراقچی ساعت ۴ را پایان جنگ اعلام کرد. چون باید حملات میایستاد و بعد پایان را اعلام میکرد.
قالیباف: ایشان ساعت را زده بود و این مباحث، بحثهای دیگری است؛ برداشت دیگری از زمان شده بود؛ اما در اصل اینکه ما باید آخرین قسمت را بزنیم جای شبهه نیست و آن را اعلام کرده بودیم؛ آقای عراقچی هم اطلاع داشت. آنها بعد از آن یک لانچر ما را زدند ما هم نزدیک ساعت ۹ و ۱۱ صبح دو جای دیگر زدیم. هواپیماهای آنها مجدداً در آسمان ایران پرواز کردند و در رسانهها هم اعلام شد.
موگویی: خود شخص آقای خامنهای نیز موافق این نوع آتشبس بودند؟
قالیباف: بله. زمانی که شورایعالی امنیت ملی سر موضوعی به جمعبندی میرسد، طبق اصل ۱۷۶ قانون اساسی، بعد از تأیید حضرت آقا تبدیل به قانون میشود که روی این تصمیم هم در شورایعالی امنیت ملی بحث و در نهایت مکتوب شد و با امضای رئیس آن یعنی دکتر پزشکیان خدمت حضرت آقا رفت و ایشان نیز آن را تأیید کردند.
به دنبال گسترش جنگ به نقاط دیگر نبودیم
موگویی: چرا ما روزهای آخر نیروی دریایی را وارد کار نکردیم در حایل که میتوانستیم جنگ را به خلیجفارس بکشانیم و آسیبپذیری آنها را بیشتر کنیم.
قالیباف: معتقدیم گسترش جنگ در این برهه به دلایل مختلف به مصلحت نبود. ممکن بود اگر جنگ ادامه مییافت، قطعاً دامنه آن گسترش پیدا میکرد و به هر نقطهای کشیده میشد. بعد از آن اگر هر کجا امنیت ما به خطر میافتاد، به آن ورود پیدا میکردیم. زمانی که جنگ، تبعات اقتصادی نیز پیدا کند، این تبعات باید حتماً زمانی باشد که بقیه را تحتتأثیر قرار دهد؛ لذا همه اینها نکاتی است که مربوط به استراتژیهای بخشی بوده و باید متوازن پیش برود.
اینکه گفته میشود اگر شهید رئیسی بود میجنگیدیم و اکنون که آقای پزشکیان است نمیجنگیم، از اساس اشتباه است
موگویی: این توسعه جنگ نظر آقای خامنهای نیز هست؟ رک بگویم، گفته میشود نظر بخشی از دولت آن طور که بایدوشاید همراه جنگ نبود که اگر بود، نظام، آقای خامنهای، سپاه و شما شاید جنگ را گستردهتر میکردید و به خلیجفارس میکشاندید تا راحتتر آنها را بزنید. شاید اگر دولت شهید رئیسی بود، ما محکمتر و گستردهتر میجنگیدیم و این دولت است که همراه نیست و یا شاید بهخاطر تردیدهای شما، فرماندهان یا سایرین است. میخواهم بپرسم تحلیل این صحنه چگونه است؟
قالیباف: خیر قبول ندارم. قطعاً نظرات مختلف وجود دارد. گاهی در اصل موضوع و گاهی در شیوهها ممکن است نظرات مختلف باشد که امری طبیعی است. قطعاً هر ۱۳ عضو شورایعالی امنیت ملی، نظرات یکسان ندارند و قطعاً دیدگاه هر کدام متفاوت است. نظرات درباره اسنپ بک یا خروج از NPT نیز تفاوت دارد و حتی ممکن است در ماندن یا نرفتن هم اختلافنظر باشد. شاید همه موافق خروج باشند؛ اما شیوه آن نیز مهم است. نحوه اقدام درباره اسنپ بک نیز مهم است. اینکه اگر آنها نزدند، ما مجدداً بزنیم هم جای بحث دارد.
اینکه گفته میشود اگر شهید رئیسی بود میجنگیدیم و اکنون که آقای پزشکیان است نمیجنگیم، از اساس اشتباه و این تحلیل از جهت رویکردی و فردی غلط است. من ابتدای عرائضم گفتم ذرهای تردید در جنگیدن در آقای پزشکیان وجود نداشت. البته ممکن است در شیوه جنگیدن حرف وجود داشته باشد.
خدا شهید رشید را رحمت کند. ایشان از ابتدای جنگ همواره در طراحیها، نظر مخالف داشت و نتیجه آن را تحلیل میکرد. این ارائه نظرات کار را بهتر کرده و اشکالات را برطرف میکند. او همواره در نحوه حملات نظرات مخالف داشت و میگفت هر بندانگشت تغییر زاویه، نتیجه را چند ده کیلومتر تغییر میدهد. این مثالها را برای ملموس شدن میزنم. باید دید اینکه گفته میشود جنگ را گسترش دهیم به نفع ما هست یا خیر. حتی از جهت نظامی و سیاسی باید ببینیم منافع ما در این کار وجود دارد یا خیر. ما باید کاری کنیم که تولید قدرت کرده و اهداف ما را محقق کند اگر این کار را نکند، چه فایده دارد؟
برخی افراد تریبوندار، بدون اطلاع تحلیلهای غلط از جنگ ارائه میکنند
متأسفانه، عدهای که نه در جنگ بودهاند، نه اطلاعات جنگی دارند، نه اطلاعات اداره کشور را دارند، تحلیلهایی از خودشان میکنند و حرفهایی را در رسانه میزنند که اشتباه است.
مجلس خودمان نیز اینگونه بود که عزیزی پشت تریبون میرفت و میگفت دسترسی به رهبری نیست و آنها برای خودشان تصمیم میگیرند؛ درحالیکه اصلاً اساسی ندارد و متأسفانه مردم هم تصور میکنند اینگونه است. نماینده اطلاعی از موضوع ندارد؛ لذا این تصور ایجاد میشود که دولت قصد جنگیدن ندارد و این ظلم مضاعف است و آسیب اصلی اینجاست که روی امنیت ملی، تولید قدرت کشور، تابآوری اجتماعی و تابآوری نظامی ما اثر میگذارد.
موگویی: امروز وضعیت سپاه ازاینجهت که آقای رشید و شهید باقری یک استراتژیست بودند و شهید سلامی فرمانده بود و شهید حاجیزاده عمر خود را در هوافضا گذاشته بود و در رشد این صنعت بسیار مؤثر بود، چگونه است؟ خیلی افراد شهید محرابی را نمیشناسند و من به واسطه تحقیقاتی که کردم ایشان را میشناسم. امروز وضعیت آقای سید مجید موسوی (فرمانده فعلی هوافضا) چگونه است؟
قالیباف: وقتی شهید بهشتی شهید شد شما چند سالتان بود؟
موگویی: من ۴ سال بعد از آن، به دنیا آمدم.
قالیباف: وقتی ایشان شهید شد، مردم در خیابان شعار میدادند ایران پر از بهشتی است؛ اما زمان که گذشت دیدیم پر از بهشتی نیست چرا که هر گلی بوی خود را دارد. اگر تصور کنیم که شهید محرابی در جایگاه خود در اطلاعات، جایگزین دارد، اینگونه نیست. ۴۵ سال گذشت و فراز و نشیبهایی را دیدیم تا این تجربیات پیدا شد. اما اگر بگویید که کار به زمینمانده یا خللی در آن ایجاد میشود و افرادی نیستند که جایگزین شوند، اینگونه هم نیست. بههرحال دیدیم که با یک فاصله چندساعته از آغاز جنگ، کار جمع شد.
از ساعت ۳ تا ۱۰ صبح روز جنگ، یک وقفه ایجاد شد تا مجدداً فرماندهان مشخص شدند؛ اما از همان زمان، کار کاملاً آغاز شد و ساعت ۸ شب بود که روی روال افتادیم. اگر فرماندهان ما حذف نشده بودند، موج اول پاسخهای ما قطعاً از همان ساعت ۴ صبح با ۲۰۰ موشک آغاز میشد و جگر آنها را درمیآوردیم. این حرفها را باتوجهبه تجربه بعد از عملیات وعده صادق ۱ و ۲ میگویم، اما کار با یک تأخیر حدود ۱۶ ساعته آغاز شد.
فرماندهان نظامی فعلی از جمله رزمندگان باسابقه هستند
موگویی: خوب است که توضیح میدهید؛ چون برخی میگویند ما میخواستیم بزنیم و خودمان نخواستیم و گذاشتیم ۱۶ ساعت بگذرد.
قالیباف: نه اینگونه نبود. آنها آماده بودند و فرماندهای باید حضور داشت تا به آنها بگوید، بزنند. بحثها روشن است. شما به آقای موسوی اشاره کردید. معتقدم این لطف خدا بود که او آن شب تهران نباشد که اگر بود حتماً کنار شهید حاجیزاده به شهادت رسیده بود. آقای موسوی فردی است که به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی منحصربهفرد است بهویژه که در هوافضا این موضوع از ابعاد صنعتی و عملیاتی بسیار مهم است که در نهایت بهخوبی بهکارگیری عملیاتی شود. او یک ذخیره است. سردار عبداللهی نیز در قرارگاه خاتم سابقه هماهنگکننده ستاد کل را داشته و فرمانده لشکر زمان جنگ بود و در نیروی انتظامی نیز جانشین من بود و در نیروی زمینی و ستاد کل حضور داشت؛ لذا ایشان واقعاً از جمله رزمندگانی است که مراحل را طی کرده و جلوآمده است. سردار پاکپور از رزمندگان دوران دفاع مقدس و فرمانده لشکر ۸ نجف بوده و سابقه فرمانده نیروی زمینی را نیز داشته است. بااینحال بسیار حیف بود که ما این سرداران و فرماندهان را با این تجربه از دست بدهیم.
موگویی: میگویند آقای پاکپور، فردی عملیاتی است.
قالیباف: بله رزمندگان دوران دفاع مقدس اینگونه بودهاند. آقای باقری هم در اطلاعات و عملیات بوده و در دورهای مسئول آقای محرابی بوده است. او قبل از اینکه رئیس ستاد کل باشد، مسئول اطلاعات و عملیات بوده است. او اخوی شهید باقری دوران جنگ بود. هر گلی یک بویی دارد. آقای کریمی که امروز جایگزین آقای پاکپور شده را نیز میشناسم که از افراد قابل در زمان جنگ به لحاظ علمی، عملی و عملیاتی است. معتقدم باوجود چنین افرادی هیچ خلائی نخواهیم داشت.
مجلس با حساسیت ابعاد مختلف جنگ را دنبال کرد
موگویی: فضای اطلاعاتی ما در جنگ ۱۲ روزه خیلی آسیبپذیر بود؛ یعنی پهپادها روی تهران و ریز پرندهها روی شهرهای موشکی بود، ترورها صورت گرفت و دانشمندان را زدند. بسیاری انتظار دارند مسئولان دستگاههای اطلاعاتی مورد مؤاخذه، سؤال و حتی استیضاح واقع شوند. مجلس چرا درباره این موضوع صحبتی نمیکند؟
قالیباف: خیر ما در این زمینه هم در مجلس تأکید داریم و هم اقدام کردیم. وزیر اطلاعات به جلسه غیرعلنی آمد و ۲ ساعت سر موضوعات بحث کردیم. از سوی دیگر در جلسه دیگری رئیس سازمان اطلاعات سپاه آمد و بهصورت مفصل صحبت کردیم؛ لذا این حساسیت وجود دارد. من نیز اشاره کردم که بخشی از آسیبهای ما در حوزه فناوری بوده تا جاسوسی به معنای جاسوسی.
موگویی: دستگاه اطلاعاتی نیز باید خود را بهروز میکرد.
قالیباف: بنده منکر وجود ضعف در این موضوعات نیستم.
موگویی: آیا زور مجلس به آنها میرسد؟
قالیباف: قطعاً میرسد. ما آنها را فراخواندیم و بهصورت مفصل در حوزه ساختاری و مأموریتی و حتی تحلیل نوع شیوههای ساختاری دررابطهبا اطلاعات خارجی، نحوه جاسوسی و ضدجاسوسی بحث کردیم که بهصورت جدی باید به آن توجه شود. اتفاق به این بزرگی افتاده و نباید ساده از کنار آن گذشت؛ لذا کامل آن را دنبال میکنیم؛ اما این موضوعات جای جار زدن در بیرون را ندارد و در همان محافل مسئولیتی باید دنبال شود.
حوزه پدافندی نیازمند سرمایهگذاری برای تأمین امکانات و تجهیزات است
بهصراحت میگویم که افکار عمومی بداند مجلس به نوبه خود قطعاً موضوع را دنبال میکند. مقام معظم رهبری نیز بهعنوان فرمانده کل قوا و دولت بهعنوان وزارتخانهای که در دل خود دارد به موضوع میپردازند و در نهایت این چرخه در شورایعالی امنیت ملی دنبال میشود که ضعفها برطرف و امکانات و تجهیزات لازم برای کار فراهم شود. توجه به این نکته ضروری است که بیشترین آسیب ما در این زمینه در حوزه پدافندی بود که حتماً باید سرمایهگذاری بیشتر در زمان کمتر صورتگرفته و حداکثر تلاش را داشته باشیم.
موگویی: الان ما پدافند داریم؟
قالیباف: بله داریم.
قدرت نظامی رژیم صهیونیستی هوا پایه و قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران، موشک پایه است
موگویی: اما جنگندههای F۳۵ و F۱۵ آنها به خاک آمد و شاید F۱۶ هم میآمد و نمیتوان آن را منکر شد.
قالیباف: نه منکر نمیشویم. ما هر جولانی که قرار بود در فضای رژیم صهیونیستی بدهیم، دادیم و آنها نیز هر جولانی خواستند، دادند. باید توجه داشت که آفند ما موشک پایه است. آنها نتوانستند موشکهای ما را در مبدأ، مسیر و یا حتی فضای خود بزنند و ما موشکهای خود را به زمین آنها زدیم. ما رادار مرکزی آنها را مورد هدف قرار دادیم. اما قدرت آنها هوا پایه است؛ یعنی همین کار ما را با هواپیما انجام میدهند. آنها در جریان عملیات وعده صادق ۲ که سامانه S۳۰۰ ما را زدند، وارد فضای ما نشدند؛ بلکه هواپیمای آنها از مرز غربی عراق، موشک بالستیک هوا پایه را آورد، پرتاب کرد و سامانه S۳۰۰ ما را زد؛ لذا قدرت آنها هوا پایه و قدرت ما موشک پایه است. نباید اینگونه گفت که آنها هوای ما را کنترل کردند و فضای خودشان امن بود. قدرت ما در موشک بود و فضا و زمین آنها را زدیم.
پهناوری جغرافیای ایران علت ضعف پدافندها بود/ اگر طرف جنگ صرفاً رژیم صهیونیستی بود، ۱۰ روزه کارشان تمام بود/ آمریکا و تمام ناتو مقابل ما ایستادند
موگویی: قبول دارم اگر آسمان ما باز بود، آسمان آنها نیز باز بود. اما پدافند ما ضعیف بود.
قالیباف: با شناختی که از این موضوع و حوزه هوایی دارم، میگویم ما به لحاظ فناوری و امکانات سامانه موشک ۳۷۳، خرداد، صیاد و مجید را داریم و حتی انصافاً در فناوری سیستمهای ضد بالستیک و در رادارها جزء کشورهای پیشرفته هستیم فقط ممکن است بهخاطر گستردگی کشورمان روی همه نقاط اشراف نداشتیم. تمام وسعت رژیم صهیونیستی بهاندازه آذربایجان غربی ماست. ما برای تولید عظیم این تجهیزات و پوشش همه کشور به لحاظ کمّی ضعف داریم و ضعف ما نیز این است که امکانات مادی ما این اجازه را به ما نداده است. ما نسبت به رژیم صهیونیستی پهناور هستیم؛ اما فناوری و علم آن را داریم. این در حالی است که آنها حمایت ناتو را دارند.
روشن بگویم اگر طرف ما صرفاً رژیم صهیونیستی بود، تردید نکنید طی یک هفته تا ۱۰ روز به لحاظ نظامی آنها را ادب میکردیم و تمام میشدند؛ اما باید بپذیریم که در حال جنگ با آمریکا و نیروهای ناتو هستیم و باقدرت جهانی میجنگیم نه صرفاً اسرائیل. برخی میگفتند باید آنقدر موشک میزدید تا تمام شوند؛ اما من میگویم که آنها با موشک تمام نمیشوند؛ باید بهصورت دقیق به این موضوعات نگاه کرد.
پدافند هوایی فقط یک سیستم است. بخشی از دفاع هوایی حتماً از طریق هواپیماست. در کنار اینکه گفتم به لحاظ علمی و سیستم های پدافندی و راداری اگر وضع عالی نداشته باشیم، وضعیت خیلی خوبی داریم، اما باید بپذیریم که به لحاظ هواپیما نه تولید داریم و نه به آن معنا میتوانیم خرید کنیم لذا نتوانستیم سیستم یکپارچه دفاعی داشته باشیم. یعنی لازمه این پدافند، داشتن جنگنده نیز هست که باید این ضعف را برطرف کنیم البته بخشی از آن را باقدرت آفندی در عملیات جبران میکنیم و بخشی از آن این است که شیوهها را ارتقا دهیم.
خرید جنگنده باید یکی از اقدامات ما باشد
موگویی: یعنی قرار است جنگنده بخریم؟
قالیباف: حتماً یکی از کارهای ما باید این باشد. البته زمان به ما اجازه این کار را نمیدهد؛ اما راههای زیادی وجود دارد که جلوی آنها بایستیم و اگر قرار باشد دوباره حمله کنند، میبینند که شرایط نسبت به قبل تغییر کرده است.
واقعاً در این دوره به ملت و جوانان خود افتخار کردیم. روی صحبت من با جوانان حزباللهی است که آقا هم به آن اشاره کردند. صرفاً بهظاهر افراد نگاه نکنید که ممکن است میزان دینداری، رعایت مسائل شرعی و تبعیت آنها متفاوت باشد، این مردم به برکت خون شهدا و لطف خدا پشت کشور بودند. موساد و سیا این تحلیل را داشتند که ما ایران را بزنیم کار نظام جمهوری اسلامی تمام میشود. نتانیاهو هم همان ابتدای جنگ به مردم پیام داد که ما زدیم و شروع کردیم، شما هم با ما همراه شوید تا تمام شود. بااینحال تحلیل برخی افراد در این چند روز قابلتصور نبود. برخی افراد که همواره در شبکه ایران اینترنشنال و شبکه من و تو حرف میزدند درحالیکه نظرات بسیار متفاوتی با مبانی و اصول جمهوری اسلامی داشتند، پایکار آمدند و حول محور رهبری و ایران جمع شدند. ۲۵ سال است میگویم ما امروز جزء ۵ قدرت نخست دنیا در حوزه موشکی هستیم و به آن افتخار میکنیم؛ اما آن را قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی نمیدانیم. این موضوع برای بعد از جنگ اخیر نیست؛ بلکه برای ۲۵ سال قبل است. قدرت ما نهتنها در نظام جمهوری اسلامی، مردم پایه است؛ بلکه قدرت ایران، مردم پایه است.
مسئولان نسبت به مردمی که پای نظام ایستادند، بیمعرفتی نکنند
حضرت آقا از ایران قوی گفتند، ایران زمانی قوی میشود که مردم و خانوادهها قوی باشند و وقتی این اتفاق افتاد، مردم هم در همه ابعاد از جمله اقتصادی، معیشتی، ادب، فرهنگ، مردانگی، صداقت، انسانیت، اسلامیت و ایرانیت قوی میشوند. حرف ما همواره این بوده که قدرت ما در داشتن قلب مردم است. امروز مردم یکبار دیگر همه کاستیها را ندیده گرفتند و گفتند شتر دیدی ندیدی. آنها ضعفها را ندیدند و گفتند ما سر ایران و نظام خود هستیم. ازاینرو ما مسئولان مجدداً نباید نسبت به آنها بیمعرفتی کنیم. هسته سخت ما نه ۲ میلیون نفر و نه ۲۰ میلیون نفر بلکه هسته سخت ما ۹۰ میلیون نفر هستند و باید یکدیگر را در آغوش بگیریم و در برابر دشمنی که در واقع دشمن انسانیت است، بایستیم.
نباید با ادبیات همچون فلانی بنیصدر است، خودزنی کنیم
نگاه کنید یک اتفاق عظیمی افتاده است. امروز از داخل آمریکا علیه این نظام استکباری فریاد میزنند آن وقت ما نتوانیم در کشور خودمان در کنار هم قرار بگیریم؟ برخی بیانیه صادر میکنند که فردی بنیصدری است. بنیصدر مُرد و تمام شد و رفت. ما باید فرزند زمانه خویش باشیم البته نمیخواهم بگویم که تکرار نمیشود و همواره ممکن است خطر وجود داشته باشد. کافرین و ملحدین تا دنیا، دنیاست هستند و نباید سادهاندیشی کرد؛ اما نباید هم خودزنی کرد و نباید نفسانی و جناحی و حزبی عمل کرد.